ادمخوار

/~AdamxAr/

معنی انگلیسی:
cannibal

لغت نامه دهخدا

( آدمخوار ) آدمخوار. [ دَ خوا / خا ] ( نف مرکب ) در تداول عوام به معنی آدمیخوار.

فرهنگ فارسی

( آدمخوار ) ( اسم ) ۱- آنکه انسانرا خوراک خود قرار دهد . ۲ - بسیار وحشی .
در تداول عامه بمعنی آدمیخوار

فرهنگ عمید

( آدم خوار ) ۱. موجود وحشی که گوشت انسان را بخورد، مردم خوار.
۲. [مجاز] ستمکار.

دانشنامه عمومی

آدمخوار (آلبوم کشا). آدمخوار اولین تلفیقی کشا خوانندهٔ سبک پاپ آمریکایی است که در ۱۹ نوامبر ۲۰۱۰ منتشر شد. تهیه کنندگی این آلبوم بر عهده دکتر لوک بود و بنی بلانکو و مکس مارتین در این آلبوم با وی همراهند. اولین آهنگی که از این آلبوم وارد بازار شد با نام ما هستیم کسایی که هستیم بود که آهنگ موفقی شد. این آهنگ در کشورهای آمریکا، کانادا و استرالیا مقام اول آورد. همچنین مقام ۳۰ را در بیلبورد ۱۰۰ پایان سال بدست آورد. [ ۱]
عکس آدمخوار (آلبوم کشا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

ogre (اسم)
غول، ادمخوار، غول پیکر، ادم موحش

cannibal (اسم)
خونی، ادمخوار، جانوری که همجنس خود را میخورد

fee-faw-fum (اسم)
ادمخوار

man-eater (اسم)
ادمخوار، جانوری که انسان را میخورد

فارسی به عربی

آکل للحم البشر

پیشنهاد کاربران

( آدمیخوار ) آدمیخوار. [ دَ خوا/ خا ] ( نف مرکب ) مردم خوار. آدمیخواره :
آدمیخوارند اغلب مردمان.
مولوی.
مردم خوار. [ م َ دُ خوا / خا ] ( نف مرکب ) آدم خوار. که گوشت آدمیزاده خورد. مردم خور : با ملک ترک دویست پیل بود کارزاری و سیصد شیر مردم خوار. ( ترجمه ٔ طبری بلعمی ) . فوری نام قومی است هم از خرخیز. . . و با دیگر خرخیزیان نیامیزند و مردم خوارند و بی رحم. ( حدود العالم ) . اندر حدود ختن مردمانند وحشی و مردم خوار. ( حدود العالم ) .
...
[مشاهده متن کامل]

چو کوه کوه در او موجهای تندروش
چو پیل پیل نهنگان هول مردم خوار.
فرخی.
اسکندر بخندید و گفت شاه مردم خوار نیست که تو نمی یاری آمدن. ( اسکندرنامه، خطی ) . قومی دیو مردم اندکه مردم خورند و شاه ایشان زنگی ای است مردم خوار و هفتاد هزار زنگی مردم خوار در خیل اویند. ( اسکندرنامه ٔخطی ) . بادی مخالف برآمد و ما را به ولایت زنگبار افکند پیش جماعتی مردم خوار. ( مجمل التواریخ ) .
مردمان همچو گرگ مردم خوار
گاه مردم خورند و گه مردار.
نظامی.
شیرداران دو شیر مردم خوار
یله کردند بر نشانه ٔ کار.
نظامی.
و آن بیابانیان زنگی سار
دیو مردم شدند و مردم خوار.
نظامی.
آنجاکه در شاهوار است نهنگ مردم خوار است. ( گلستان ) .
در برابر چو گوسفند سلیم
در قفاهمچو گرگ مردم خوار.
سعدی.
|| محو و نابودکننده. از میان برنده ٔ مردم : در این دنیای فریبنده مردم خوار چندانی بمانم که کارنامه این خاندان بزرگ را برانم. ( تاریخ بیهقی ص 393 ) .

در فارسی به معنای همنوع خواری است
در زبان های دیگر:
Cannibal=انگلیسی
Yamyam=ترکی
Mirovxwav=کردی
Cannibale=فرانسوی
Kannibale=آلمانی
Cannibale=ایتالیایی
Can�bal=اسپانیایی
از توجه تون سپاسگزارم

بپرس