اجان

/~AjAn/

لغت نامه دهخدا

اجان. [ ] ( اِخ ) پسر شویانا از اخلاف سلیمان که شانزده سال پادشاهی بنی اسرائیل داشت. رجوع به حبط ج 1 ص 46 شود.

اجان. [ اُ] ( اِخ ) شهری است خرد در آذربایجان و بین آن و تبریز ده فرسنگ راه است و در راه ری به تبریز واقع است ویاقوت حموی آن را دیده و گوید: دارای حصار و بازار است ، لیکن اغلب آن خراب شده است. ( معجم البلدان ). مؤلف مرآت البلدان آرد: صاحب معجم البلدان یک اجان در حرف الف و جیم ذکر کرده ، یک اوجان در حرف الف و واو . در اجان گوید شهر کوچکی است... و در اوجان گوید شهری است در آذربایجان از اقلیم چهارم. در فرامین قدیم در جزو رستاق مهرانرود محسوب بوده ولی این سهو است. بنای اوجان را بیژن نبیره گودرز کرده و غازان خان دوباره آن را ساخته و شهراسلام نام نهاده و دیواری دورش کشیده که سه هزار قدم طول داشته. هوایش ردی و از آب کوه سهند مشروب میشود. حاصلش گندم و سبزیجات. سکنه آن سفیدپوست و شافعی باشند. چند تن هم عیسوی دارد. صدوده هزار دینار بخزانه میدهند. آبادیهای عمده متعلق به این شهر، سریزان و جنگان است... مؤلف گوید اوجان الحال چمنی را گویند که محل اردو و مشق افواج آذربایجان است. این چمن بسیار خوش آب وهوا و هوایش سرد و نهایت سبز و خرم میباشد. خاقان مغفور [ فتحعلیشاه ] عمارتی آنجا بنا کرده که الاَّن باقی است و این چمن آبادی بزرگی هم دارد.

اجان. [ اَ ] ( اِخ ) بلاد متسعه ممتده ای در سواحل افریقای شرقی ، واقع در ساحل اقیانوس هند، و آن از زنگبار تا رأس غردافوی ممتد است. مساحت عرضش در حدود 10 درجه است و طرف جنوبی آن بخط استواء نزدیک است و سکنه این بلاد از قبیله ایساریاسومولی و بعض آنان عرب اند و نهرهای قابل ذکر ندارند و این بلاد را قدما ازانیا مینامیدند و اهالی آن با عرب دادوستد عاج و صدف داشتند و نسبت بعرب خاضع بودند. ( منجم العمران فی المستدرک علی معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

بلاد متسعیه ممتده در سواحل آفریقای شرقی

فرهنگ معین

( آجان ) ( اِ. )(عا. ) = آژان :مأمور شهربانی ،پاسبان .

دانشنامه عمومی

آجان (زرندیه). آجان روستایی است از توابع بخش خرقان شهرستان زرندیه در استان مرکزی ایران.
این روستا در دهستان دوزج قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۳۳۷ نفر ( ۱۱۶ خانوار ) است.
عکس آجان (زرندیه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

آجان : جمع آجَ ( اوستایی ) زدن، سزا ـ کیفردادن، تنبیه ـ مجازات کردن.

بپرس