اثار فقه الحدیثی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آثار فقه الحدیثی. یکی از مسائل بنیادین در حدیث شناسی و علوم مرتبط با آن، آثار حدیثی، عملی و استنباطی نقل به معناست.
منظور از آثار نقل به معنا، مجموعه تأثیراتی است که نقل به معنا شدن متون روایی در نوع برداشت و تحلیل ما از آن ها خواهد داشت، به عبارتی اگر متون روایی ما نقل به لفظ بود، با وضع موجود که نقل به معناست، چه تفاوت هایی را در تفسیر و برداشت از آن ها داشت، مواردی که در این مقاله می آید، بدان معنا نیست که نگارنده به آن ها ملتزم است. بلکه از این جهت مواردی ذکر می شود که می تواند به عنوان آثار، مورد توجّه قرار گیرد، زیرا از نظر ما اغلب آنچه به عنوان آثار نقل به معنا ذکر خواهد شد، آثار اختصاصی نیست و در نقل لفظ به لفظ نیز وجود دارد. تنها تفاوت اصلی میان آن ها کیفیّت و میزان اثر است. یعنی این آثار در نقل به معنا بیش از نقل لفظ به لفظ است.
اصل اولیه در روایات
برخلاف آنچه برخی گمان کرده اند، از نظر ما نقل به معنا شدن یا نشدن روایات، تأثیر چندانی در نوع برداشت، تحلیل و تفسیر آن ها ندارد؛ زیرا:اول: سخن گفتن امری است عقلایی که انسان برای انتقال خواسته های خود به دیگران از آن بهره می گیرد و در اغلب موارد، لفظ مانند کاغذی که بر آن نوشته باشند، اصالت ندارد و هدف، فقط انتقال مفاهیم است. به همین جهت، در اصل وضع کلام، در بند الفاظ نبودن گنجانده شده است. به عبارت دیگر، اگر بپذیریم که سخن گفتن عقلایی است، نقل به معنا نیز عقلایی است و در نتیجه عقلا به گونه ای سخن خواهند گفت که قابل نقل به معنا باشد و نقل به معنا در مجموع تهدیدی برای آن محسوب نشود.دوم: نقل به معنا، آن گونه که برخی گمان کرده اند، به هیچ وجه به معنای مسامحه در نقل حدیث نیست، نقل به معنا شرایط خاص خود را دارد و طبق ضابطه صورت می گیرد. کسی می تواند نقل به معنا کند که مطمئن باشد مقصود گوینده را به خوبی متوجه شده است و بی کم و کاست، با الفاظ دیگر و با جمله بندی متفاوت همان مطلب را بیان می کند.سوم: باتوجه به این که امام می دانست راویان بر اساس سیره عقلا نقل به معنا خواهند کرد و خود او نیز با آن موافق بود، ممکن نبود به گونه ای سخن بگوید که در نقل به معنا ریزش پیدا کند یا دست کم ریزش آن محسوس و در مقصود اصلی امام اثرگذار باشد، وگرنه باید از آن جلوگیری می کرد.چهارم:اگرچه اصحاب ائمه نقل به معنا می کردند و طبق سیره عقلا آن را روشی متعارف می دانستند، با این حال متوجه تفاوت سخن معصوم که معیار و فصل الخطاب است، با سخن دیگران بودند. به همین دلیل، برای شنیدن حدیث از ایشان، ناگواری های فراوانی را بر خود هموار می ساختند، جلای از وطن می کردند و خطرهای راه و خوف دشمنان را به جان می خریدند تا به فیض مجلس امام برسند. بنابراین راویان حدیث نهایت دقت ممکن و معقول را به کار می بستند تا سخن امام را بی کم و کاست بیان کنند و جالب تر این که نقل به معنا در میان همین افراد با وجود علم به ارزش ممتاز کلام معصوم، روندی شایع بود.خلاصه سخن این که لازمه پذیرش نقل به معنا، گردن نهادن به مسامحه در نقل روایت یا تقدس زدایی از آن و یا دست شستن از امتیازات خاص کلام معصوم نیست، بلکه به معنای پذیرش إنَّا مَعَاشِرَ الانبِیَاءِ امِرنا أن نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلَی قَدرِ عُقُولِهِم
الکافی، ج ۱، ص ۲۳، ح ۱۵
← کنارگیری دقت های ادبی و عقلی در تفسیر احادیث
...

پیشنهاد کاربران

بپرس