اتش

/~AtaS/

مترادف اتش: ( آتش ) آذر، اخگر، شرار، شرر، شعله، نار، جهنم، دوزخ، هاویه ، بهشت

متضاد اتش: ( آتش ) آب

معنی انگلیسی:
fire, discharge, gunfire, ardor, pyro-

فرهنگ اسم ها

اسم: آتش (دختر، پسر) (فارسی) (طبیعت) (تلفظ: ātaš) (فارسی: آتش) (انگلیسی: atash)
معنی: حرارت توأم با نور، یکی از عناصر اربعه، ( به مجاز ) حرارت و گرما، ( به مجاز ) عواطف تند، شور و شوق، ( به مجاز ) برق، تلألؤ، ( در قدیم ) ( به مجاز ) شراب، آنچه از سوختن مواد به وجود می آید و با گرما، شعله، و نور همراه است، سرخی و برافروختگی
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم پسر، اسم فارسی، اسم طبیعت

لغت نامه دهخدا

( آتش ) آتش. [ ت َ ] ( اِ ) ( از زندی آترس ، و اوستایی آتر، و سانسکریت هوت آش ، خورنده قربانی ؛ از: هوت ، قربانی + آش ، خورنده ) یکی از عناصر اربعه قدما و آن حرارت توأم با نوری است که از بعض اجسام سوختنی برآید چون چوب و ذغال و امثال آن. آذر. آدر. ورزم. تش. آدیش. وَداغ . بلک. کاغ. مخ. هیر. نار. سعیر. عجوز. ام القری. و در زبان شعری از آن بقبله جمشید، قبله دهقان ، قبله زردشت ، قبله مجوس ، بستر سمندر، تخته زرنیخ و غیر آن تعبیر کرده اند :
عطات باد چو باران دل موافق خوید
نهیبت آتش و جان مخالفان پده باد.
شهید بلخی.
آتش هجرانْت را هیزم منم
و آتش دیگرْت را هیزم پده.
رودکی.
شب زمستان بود کپّی سرد یافت
کرمکی شب تاب ناگاهی بتافت
کپّیان آتش همی پنداشتند
پشته هیزم بدو برداشتند.
رودکی ( از کلیله ودمنه منظوم ).
بدان ماند بنفشه بر لب جوی
که بر آتش نهی گوگرد بفخم.
منجیک.
وزو مایه گوهر آمد چهار...
یکی آتشی برشده تابناک
میان ْ باد و ابر از بر تیره خاک.
فردوسی.
بکوه سپند آتش اندرفکند
که دودش برآمد بچرخ بلند.
فردوسی.
پس آنگاه فرمود پرمایه شاه
که بر چوب ریزند نفت سیاه
زمین گشت روشنتر از آسمان
جهانی خروشان و آتش دمان.
فردوسی.
بجنگ اندرون مرد را دل دهند
نه بر آتش تیز بر گل نهند.
فردوسی.
چو بخشایش پاک یزدان بود
دم آتش و باد یکسان بود.
فردوسی.
بشهر اندرون بانگ و فریاد خاست
بهر برزنی آتش و باد خاست.
فردوسی.
همی برشد آتش فرود آمد آب
همی گشت گرد زمین آفتاب.
فردوسی.
بدانگه بدی آتش خوبرنگ
چو مر تازیان راست محراب سنگ
بسنگ اندر آتش ازو شد پدید
کزو روشنی در جهان گسترید.
فردوسی.
زلف در رخسار آن دلبر چو دیدم بیقرار
می بیندازم در آتش جان و دل چون داربوی.
کشفی ( از فرهنگ اسدی ، خطی ).
گر به پیغاله از کدو فکنی
هست پنداری آتش اندر آب.
عنصری.
به آتش مان چه سوزد نه خدای ا
ست
که آتش کار بادافره نمای است.
( ویس و رامین ).
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( آتش ) آذر
( اسم ) ۱ - جسمی دارای روشنایی و گرما که از سوختن چوب و زغال و مانند آن پدید آید . قدما آنرا یکی از عنصرهای بسیط چهار گانه می پنداشتند آذر مق آب . ۲ - پاره ای از زغال و هیم. افروخته اخگر . ۳ - شعله . ۴ - سوز . ۵ - قهر خشم . ۶ - دوزخ جهنم . ۷ - گوگرد احر. ۸ - تندی تیزی . ۹ - ایذائ ضرر رسانیدن . ۱٠ - غم اندوه سخت . ۱۱- بلا مصیبت . ۱۲ - عشق سوزان . ۱۳ - ( صفت ) عاشق . یا آب بر سر آتش ... ریختن
یکی از عناصر اربعه قدما است و آن حرارت توام با نوریست که از بعضی اجسام سوختنی بر آید
آنچه ازسوختن چیزی باحرارت وروشنی بوجود آید، ازعناصرچهارگانه ، آذر، آتیش و آدیش هم گویند

فرهنگ معین

( آتش ) (تَ یا تِ ) [ په . ] ( اِ. ) شعله و حرارتی که از سوختن اشیاء حاصل شود، آذر، آتیش . ،آب در ~داشتن یا بودن کنایه از: کم شوق بودن . ، ~ کسی تند بودن کنایه از: سخت متعصب و پرشور بودن . ، ~ زیر خاکستر کنایه از: فتنه و آشوب پنهانی .
پارسی ( ~ِ ) (اِمر. ) ۱ - تبخال ، تاول های روی لب . ۲ - آتشی که پارسیان در آتشکده می افروختند.
بهار ( ~ِ بَ ) (اِمر. ) گل سرخ ، لاله .

فرهنگ عمید

( آتش ) ۱. آنچه از سوختن چوب یا زغال یا چیز دیگر به وجود می آید و دارای روشنی و حرارت است.
۲. [مجاز] گرما، حرارت.
۳. [مجاز] ناراحتی، اندوه.
۴. گلوله.
۵. [قدیمی] از عنصرهای چهارگانه، آذر.
۶. [قدیمی] شراب.
* آتش افروختن: (مصدر متعدی )
۱. آتش روشن کردن.
۲. [مجاز] فتنه انگیختن و سبب دشمنی و جنگ میان دیگران شدن: میان دو تن آتش افروختن / نه عقل است خود در میان سوختن (سعدی: ۱۷۲ ).
* آتش پارسی:
۱. (پزشکی ) = تبخال: دید مرا گرفته لب آتش پارسی ز تب / نطق من آب تازیان برده به نکتهٴ دری (خاقانی: ۴۲۲ ).
۲. (پزشکی ) جوش های زردرنگ که در پوست صورت بروز می کند.
۳. آتشی که پارسیان در آتشکده می ا فروختند.
* آتش دهقان: آتشی که دهقانان پس از درو کردن و برداشتن حاصل مزرعه به باقی ماندۀ آن می زنند تا آفات نباتی از میان برود و زمین قوت بگیرد.
* آتش روشن کردن:
۱. افروختن آتش.
۲. [مجاز] فتنه انگیختن، برپا کردن فتنه و آشوب.
* آتش زدن: (مصدر متعدی ) چیزی را به آتش کشیدن و سوزاندن، افروختن آتش در چیزی.
* آتش کردن: (مصدر متعدی )
۱. آتش روشن کردن، آتش افروختن.
۲. به کار انداختن توپ و تفنگ و در کردن گلوله.
* آتش گرفتن: (مصدر لازم )
۱. شعله ور شدن و سوختن چیزی که آتش در آن افتاده باشد.
۲. [عامیانه، مجاز] خشمناک شدن، تند شدن.
* آتش نشاندن: (مصدر متعدی ) [عامیانه، مجاز] خاموش کردن و فرونشاندن آتش، کشتن آتش.

واژه نامه بختیاریکا

( آتش ) تَش دی؛ وُجاق

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آتش. آتش ماده ای است که می سوزاند و گرما و نور تولید می کند و از آن در باب هاى طهارت، صلات، جهاد، صید و ذباحه و حدود سخن رفته است.
آتش از مطهرات است؛ به این معنا که آتش با تبدیل شیئ نجس به خاکستر یا دود موجب طهارت و پاکی آن مى شود.
نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۶، ص۲۶۶.
حمل آتش در پى جنازه
طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۸۷.
گزاردن نماز در مقابل آتش به قول مشهور و نیز در مکان هایى که به طور معمول آتش افروخته مى شود، مانند آشپزخانه و گلخن حمام، کراهت دارد.
طباطبایی، علی، ریاض المسائل، ج۳، ص۲۷۷-۲۷۹.
...

[ویکی فقه] آتش (فقه). آتش ماده ای است که می سوزاند و گرما و نور تولید می کند و در فقه اسلامی در باب هاى طهارت، صلات، جهاد، صید و ذباحه و حدود از آن سخن رفته است.
آتش از مطهرات است؛ به این معنا که آتش با تبدیل شیئ نجس به خاکستر یا دود موجب طهارت و پاکی آن مى شود.
نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۶، ص۲۶۶.
۱. ↑ نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۶، ص۲۶۶.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۸.
...

[ویکی فقه] آتش (قرآن). یکی از نامهای دوزخ در قرآن، «نار» است. آتش در بسیاری از آیات قرآن به عنوان سمبل مجازات بدکاران بیان شده است.
کلمه «نار» و «نور» از نگاه برخی از واژه شناسان عرب به یک ریشه می رسند. ابن فارس در این باره می گوید: النون و الواو والراء اصل صحیح یدل علی اضاءة و اضطراب و قلة ثبات. منه النورو النار، سمیا بذلک من طریقة الاضاءة و لان ذلک یکون مضطربا سریع الحرکة.
معجم مقاییس اللغة، ابن فارس، ج۵، ص۳۶۸.
در قرآن، کلمه «نار (بدون الف و لام)» و «النار (با الف و لام)» در مجموع، ۱۴۵ بار تکرار شده است که در ۱۱۸ مورد آتش جهنم ، دو مورد آتش برزخ و ۲۵ مورد معانی مختلف آتش دنیا مراد است. کاربردهای آتش در قرآن را بدین سان می توان خلاصه کرد:
← نشانه های توحید
۱. ↑ معجم مقاییس اللغة، ابن فارس، ج۵، ص۳۶۸.
...

دانشنامه عمومی

آتش (ترانه النی فوررا). «آتش» تک آهنگی از هنرمند اهل یونان النی فوررا است که در سال ۲۰۱۸ میلادی منتشر شد و نماینده قبرس در یوروویژن ۲۰۱۸ بود که در نهایت به رتبه دوم رسید.
عکس آتش (ترانه النی فوررا)

آتش (فیلم ۱۹۴۸). آتش ( به هندی: Aag ) فیلمی محصول سال ۱۹۴۸ و به کارگردانی راج کاپور است. در این فیلم بازیگرانی همچون راج کاپور، نرگس دات، کامینی کاشال، پریم نات، شاشی کاپور ایفای نقش کرده اند.
عکس آتش (فیلم ۱۹۴۸)

آتش (فیلم ۱۹۹۴). «آتش» ( انگلیسی: Aag ) فیلمی هندی در سبک اکشن است که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به گوویندا و شیلپا شتی اشاره کرد.
عکس آتش (فیلم ۱۹۹۴)

آتش (فیلم ۲۰۰۲). «آتش» ( انگلیسی: Fire ( 2002 film ) ) یک فیلم است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد.
عکس آتش (فیلم ۲۰۰۲)

آتش (فیلم ۲۰۰۳). «آتش» ( انگلیسی: The Fire ( 2003 film ) ) یک فیلم است که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد.
عکس آتش (فیلم ۲۰۰۳)

آتش (فیلم ۲۰۰۷). آتش ( به هندی: آگ ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۷ و به کارگردانی رام گوپال وارما است. در این فیلم بازیگرانی همچون موهن لال، آمیتاب باچان، اجی دیوگن، سوشمیتا سن، پریانکا کوتاری، سوچیترا کریشنامورتی، آبیشک باچان، اورمیلا ماتوندکار، سوشانت سینگ، راجپال یاداو و جی. دی چاکراوارتی ایفای نقش کرده اند.
عکس آتش (فیلم ۲۰۰۷)

آتش (فیلم ۲۰۱۵). «آتش» ( اسپانیایی: El incendio ) یک فیلم درام آرژانتینی به کارگردانی Juan Schnitman است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد.
عکس آتش (فیلم ۲۰۱۵)

آتش (فیلم ۲۰۲۰). آتش ( به روسی: Огонь ) یک فیلم ژانر فاجعه روسی محصول سال ۲۰۲۰ به کارگردانی الکسی نوژنی است. این فیلم، داستانی قهرمانانه درباره آتش نشانان و امدادگران سازمان حفاظت هوایی از جنگل ها ( آویالسوخرانا ) و وزارت وضعیت های اضطراری روسیه است که در برابر نیروی ویرانگر طبیعت مقاومت می کنند و تبدیل به تنها امید مردم در این بحران می شوند. این فیلم شامل تصاویر واقعی از آتش سوزی های وحشتناک جنگل در سرزمین کراسنویارسک است. [ ۱]
فیلم آتش در ۲۴ دسامبر ۲۰۲۰ توسط شرکت همکاری مرکزی در روسیه اکران شد. این فیلم در مقایسه با بودجه تولید ۵۵۰ میلیون روبلی خود، بیش از ۹۲۶ میلیون روبل فروش داشت و به یک موفقیت تجاری دست یافت.
گروهی از آتش نشانان روسی با سرعتی سرسام آور در جنگل های سوزان سیبری برای نجات ساکنان یک روستای دورافتاده مبارزه می کنند. اما لجاجت اهالی روستا و برخی مشکلات غیرقابل پیش بینی، به شکل گیری مبارزه ای جسورانه علیه شعله های آتش می انجامد. [ ۱]
کنستانتین خابنسکی
• ایوان یانکوفسکی
• استاسیا میلوسلاوسکایا
• آنتون بوگدانوف
• ویکتور دوبرونراوف
• رومن کورتسین
• تیخون ژیزنفسکی
• ایرینا گورباچوا
یوگنیا دمیتریووا
• ویکتور سوخوروکوف
این فیلم توسط استودیو تری ته ( TriTe ) نیکیتا میخالکوف فیلمساز مشهور روسی، با همکاری شرکت وی جی تی آرکی و کانال تلویزیونی راسیا - ۱ فیلمبرداری و توسط شرکت همکاری مرکزی توزیع شده است. همچنین این فیلم در روند تولید و پخش مورد حمایت صندوق دولتی سینمای روسیه بود.
عکس آتش (فیلم ۲۰۲۰)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

آتش (ادیان و اساطیر). آتش (ادیان و اساطیر)(fire)
نماد پاکی، پالایندگی یا ربوبیت در بسیاری از ادیان و فرهنگ هایی که در آن ها قربانی کردن ازجمله آیین های اصلی بوده است. با این همه در مسیحیت، آتش دوزخ از دیرباز در مقابل نور خدا و آسمان ها قرار داشته است. در دوران باستان، آتش نشانۀ هستیا، الهۀ خانه و کاشانه بود و در روم باکره های وِستاییاز آتش مقدس وِستادر آرامگاهش در فورومنگهبانی می کردند. در اساطیر باستان پرومتئوس(پرومته) آتش را از خدایان ربود و به انسان ها داد. در مراسم وداییِ هندوها برهمنانآگنیرا در مقام آتش قربانی که حد واسط میان خدایان و انسان بود، بزرگ می داشتند. در قرآن از آتش جهنم و عذاب آتش یاد شده و شیطان و جن از آتش بی دود آفریده شده است.

آتش (علم). واکنشی شیمیایی که براثر سوختن مواد پدید می آید و همراه با شعله و گرمای تند و درخشنده است. معمولاً مواد کربنی هیدروژن دار وقتی با اکسیژن هوا ترکیب شوند، آتش می گیرند و می سوزند؛ آنچه از آن ها باقی می ماند، ماده ای نسوز و غیرقابل احتراق به نام خاکستر است. شعله آتش در واقع گازهایی هستند که براثر گرمای زیاد اتم هایشان برانگیخته شده و از خود نور ساطع می کنند، شدت تابش نور، به ویژه در طیف فروسرخ (اشعه مادون قرمز) باعث ایجاد حرارت می شود. در قدیم آتش را عنصری بسیط و ساده می پنداشتند و در کنار خاک و آب وهوا به آن ها عناصر اربعه یا چهارگانه می گفتند. کشف و آشنایی با آتش و چگونگی طرز استفاده و افروختن آن یکی از دست آوردهای مهم انسان ماقبل تاریخ بوده است.

آتش (فرهنگ ایران باستان ). یکی از چهار عنصر مقدس در ایران باستان و در نزد مزداپرستان که با آیین و شیوه ویژه ای در آتشکده ها از آن نگهداری و پرستاری می شود. بنابر روایت ، روزی هوشنگ در کوهستانی ناگهان چشمش به ماری سیاه افتاد و پاره سنگی برگرفت و به سوی مار پرتاب کرد. از برخورد آن با سنگی دیگر جرقه برجهید و آتش فراز آمد. هوشنگ به همراهان گفت که این جرقه فروغی ایزدی است و باید که از آن پرستاری کرد. آتش بر ویشتاسپ نمایان شد و او را به پذیرفتن آیین زردشت دعوت کرد. آتش مردمان پاک را نمی سوزاند و داوری با آتش (وَر) برای سنجش راست از دروغ به این باور ایرانیان برمی گردد. هرودت می نویسد: ایرانیان به آتش به چشم یک ایزد می نگرند و هرگز آن را آلوده نمی کنند. حضور آتشدان در سنگ نگاره های آرامگاه داریوش و در نگاره های تخت جمشید و بر روی سکه ها نشان دهندۀ نقش این عنصر در ایران باستان است . این که تیرداد اشکانی اول (۲۴۸ـ۲۱۴پ م) دو سه سال پس از تأسیس حکومت اشکانیان ، معبد آناهیتای شهر ارشک را برای تاج گذاری خود برگزید، حکایت از نقش آتش در آغاز حکومت اشکانیان دارد و آخرین گزارشی که از معبد آناهیتا در زمان اشکانیان در دست است مربوط به سال ۲۲۴ یا ۲۲۶م است . در این سال اردوان پنجم به دست اردشیر بابکان ، مؤسس سلسله ساسانی ، به قتل رسید و اردشیر سر او را، همان طور که نذر کرده بود، از معبد آناهیتای استخر آویخت . این اقدام نمایشی اردشیر نیز از توجه مردم به آتش خبر می دهد.

جدول کلمات

آتش
آذر, نار, هیر

مترادف ها

light (اسم)
پرتو، تابش، وضوح، مشعل، سو، اتش، اتش زنه، نور، چراغ، فانوس، کبریت، برق چشم، سرگرم کننده غیر جدی، لحاظ

fire (اسم)
تندی، تیر، حرارت، شلیک، حریق، اتش

ingle (اسم)
اتش، شعله، اتش منقل یا اجاق

فارسی به عربی

ضوء , نار

پیشنهاد کاربران

الو یاalevکلمه ای ترکی به معنای شعله یا زبانه آتش هست
آتش گرفته شده از کلمه آتیش ترکی به معنای پرتاب هست که در میدان نبرد استفاده میشود بعدها با اختراع توپ و سلاح های گرم به شعله و آتش امروزی تغیر معنی هم داده. آتاک انگلیسی به معنای حمله و پرتاب از همین ریشه هست.
آتیْش = آت ( آتماق = انداختن ، پرتاب کردن ) یش ( پسوند مفاعله ) = پرتاب دو طرفه ، در جنگ های قدیمی دستور پرتاب گلوله های آتشی به هم دیگر به هم تیر انداختن ، شلیک به هم ، جرقّه ؛ شاید آتش بمعنای برافروخته فارسی باشد ولی در معنای اخیر ترکی است.
...
[مشاهده متن کامل]

ترکمنی Ot
قزاقی Ot
تاجیکی Otas ( اوتاش )
اویغوری ئوت

آتش: در سنسکریت آصره Aśra و آصره Aśara ( نابود کننده ) ؛ در اوستایی: آثره Aşra، آتَر Atar و آترش Atarsh؛ در پارتی و مانوی: آدور Adur؛ در سغدی: آتر Atar و در پهلوی: آدور Adur، آتور Atur و آتخش Ataxsh با همان معنی سنسکریت است. آتش نام نهمین روز هر ماه و نهمین ماه سال است.
البته ریشه ها و ستاک های دیگری هم هست مانند mar که امروز منسوخ شده و تنها مرداد ماه رو از این ریشه به یادگار داریم سو ، تو که واژه تب رو یا سو ، سو زدن یا سوختن رو از این ریشه داریم . که در ایران معنی
...
[مشاهده متن کامل]
آتش نمی دن منظور این هست که هر واژه ای که معنی آتش داد هم ریشه با آتش نیست ترکی هم نیست معادل سانسکریت داره هم خانواده هم بسیار در زبان های ایرانی داره که کاربردهای دیگر داره البته از نظر من فرقی نمیکنه که این واژه کجای باشه همه زبانها خوب هستن و زبان رو نمیشه قل و زنجیر کرد واژه ها از کشوری به کشور دیگر میرن و جلوشون رو نمیشه گرفت

آتش همانگونه که دوستان نوشتند واژه های بسیاری معنی آتش رو دارند مانند آگر ، آذر ، الو ، اور و. . . اما دقت بفرمایید همه از یک ریشه نیستن آتش یا آتیش
از ریشه تیج ، تیش ، به معنی نور ، درخشش و آتش است آگر از ریشه آگ هست و دقیقا همین معنی رو میده و آلو aloo هم با معنای نور ، آتش ، گرما ، سوختن ، آفتاب کاربرد داره البته. ریشه اور رو هم که واژه خورشید از این ریشه هست
...
[مشاهده متن کامل]

واژه آتش
معادل ابجد 701
تعداد حروف 3
تلفظ 'ātaš
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: ātarš, ātaš] ‹آتیش، آدیش›
مختصات ( ~ِ بَ ) ( اِمر. )
آواشناسی 'AtaS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید
حرف های خیلی درستی است.
دیدم بعضی از دوستان ترک زبان ادعا کردن کلمه آتش ترکی هست. متاسفانه آذری های ایران بعضی هاشون تحت تاثیر یه عده پانترک بی اصل و نسب حرف هایی میزنن بدون هیچ سند قابل اثبات، البته خودشون به نام خودشون سند
...
[مشاهده متن کامل]
درست میکنن ولی هیچ اعتباری نداره. پیشنهاد میشه به لغت نامه های ریشه شناسی کشور دوستشون ترکیه حداقل مراجعه کنن. اینم ریشه کلمه آتش در یکی از فرهنگ های ریشه شناسی کلمات در زبان ترکی استانبولی

اتش
منابع• https://www.nisanyansozluk.com/kelime/ateş
فایر:�اتش، اتیش
آتش
آتش = آت/هات، اش
آت/هات = دست
اش = ضمیر اشاروی
آتش = دستش
نام درست میشود ( آگ ) آگنی.
آتش = دستش
دست کی ؟؟
آتش = دست خدا
آتش = انترنت خدا
با آگ ( آتش ) میشود با خدا سخن گفت و با خدا در تماس و پیوند بود.
...
[مشاهده متن کامل]

آگ = آتش
آتش به شور آورنده و روش کننده همه هستی.
آتش ( گاه/وقت Time ) را به وجود میآورد.
آتش پیدا کننده هستی
آتش پیدا کننده گاه Time
گاه 🔄 آگ
شور 🔄 روش
آتش = دست خدا
آتش = انترنت خدا
آت = دست
آگ = آتش

قبله ٔ دهقان . [ ق ِ ل َ / ل ِ ی ِ دِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آتش است . ( برهان ) ( آنندراج ) . رجوع به مزدیسنا ص 184 شود. ( نقل از دکتر معین در حاشیه ٔ برهان ) :
یک قافله را روی سوی قبله ٔ تازی
یک طائفه را روی سوی قبله ٔ دهقان .
امیر معزی ( از آنندراج ) .
آتش یک واژه پارسی است.
در زبانهای آریایی:
گویش اوستایی: ĀTER, ATARSH ( آتر، اتَرش )
گویش پهلوی: ĀTUR, ATAXSH ( آتُر، آتَخش )
گویش پارسی نوین: ĀTASH, ĀZAR ( آتَش، آذَر )

...
[مشاهده متن کامل]

کُردی: AGIR ( آگر )
سانسکریت: ĀTHARVAN, EDHOS, HUTASH ( هوتَش )
زبان های دیگر خانواده هندواروپایی که واژگانشان از واژه آتش ریشه گرفته و ساخته شده:
ارمنی: AIREM
یونانی: AITHOS
لاتین: ATER ( به چم= سیاه، تیره )
فریزی کهن: EIT
ایرلندی کهن: AITH ( به چم= تنور )
پسگشت ( مرجع، reference )
POKORNY: 69
DELAMARRE: ( FEU ) 179
MACKENZIE: ( FIRE ) 114
BUCK: 71
AMINDAROV: ( FIRE ) 247
برهان قاطع: ۱۳ - ۱۴
لغت نامه دهخدا: ۶۵ - ۶۶
پسگشت:چنانکه در برگه 51 از نِبیگِ ( فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان پارسی ) آمده است.

اتش
مایه ٔ خرداد. [ ی َ / ی ِ ی ِ خ ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آتش است باتوجه به اینکه خرداد نام یکی از آتشکده های معروف بوده است : همیشه تا بپرستند مایه ٔ کشمیرهمیشه تا بفروزند مایه ٔ خرداد. مسعودسعد ( دیوان چ یاسمی ص 128 ) .
" شید " که ویژگی خور است و به معنی رخشان و تابنده در اوستایی خْشَئته بوده است. خ ساکن پیش از "ش" در دگرگونی واژه سترده می آید؛ از این روی" خْشئته " به شیت و شید دیگر گشته است . نمونه های دیگر خْشَپَه است که شپ و "شب" شده است
...
[مشاهده متن کامل]

نیز اَخْش که به ریخت " آتش" در آمده است. نیز پَخْشَگ که به " پشه " دیگرگونی یافته است. نمونه ی دیگر وَخْش است، نام شهری در فرارود ( ماوراءالنّهر ) که بافته ای پر آوازه داشته است و به " وش "دیگر گون شده است "شید "را ، چونان ویژگی جم، در جمشید نیز بازمی یابیم. ) )
( ( چو خورشید بر گاه بنمود تاج ؛
زمین شد به کردار تابنده عاج ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 223. )

بستر سمندر ؛ کنایه از آتش باشد که آن را به عربی نار گویند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( رشیدی ) ( ناظم الاطباء ) ( مجموعه مترادفات ص 6 ) .
در گفتار لری میانکوه دزفول:
تَش = آتَش ( که هر دو یک واژه هستند )
واژه زیر هم پُر کاربرد هستند:
آگِر = آتش، حرارت، گرمای زیاد
گُر ( بسیار پرکاربرد ) = زبانه آتش، شعله
گُل ( آتش یا چراغ ) = روشنای و نور و زبانه آتش
...
[مشاهده متن کامل]

گُلنیدن = روشن کردن ( آتش، چراغ، لامپ و. . . )
اُل هَرد ( ت ) = سوختن زیاد، گرمای زیاد

آتش:پهلوی�taxŝ . در لکی و کردی آگِر و در لری در ریخت تَش
اتور. . . .
مرغ یاقوت پر ؛ کنایه از آتش است .
آتشیدن = آتش گرفتن
آتشاندن جایی/کسی/چیزی = به آتش کشیدن
آتش اسم پسرانه است.
واژه�آتَش ( ātaš ) �در زبان پهلوی�آتَخش ( ātaxš ) �و در�زبان اوستایی، �آتَرش ( ātarš ) �است. این واژه برگرفته از واژه اوستایی�آتَر ( ātar ) �و در�زبان سنسکریت�هوتش ( هوت اش ) �به معنی خورنده قربانی است. این واژه در پارسی میانه�آتُر ( ĀDUR یا ādar ) �و در فارسی امروزی�آذر�است. [۴]
...
[مشاهده متن کامل]

آتش را در پارسی امروزی و در لهجه های گوناگون به شکل های�آتش، آتیش، تش، آذیش، آذر، آگِر، آیِر، اَلُوو ( در برخی مناطق خراسان ) و…�می گویند. �آتیش�که تلفظ آتش در لهجه تهرانی و برخی لهجه های دیگر است نیز در زبان پهلوی�آدیشت�یا�آتیشت�و پس تر در فارسی دری�آذیش�بوده است. [نیازمند منبع]در فارسی تاجیکستان نیز به آن ''اُتش'' ( ( otas̆ ) ) و در کردی آور و آگر ( به کردی: ئاور و ئاگر ) و در زبان ترکی به آن اُت گفته می شود.
در ضمن این نام ریشه در ایران باستان دارد و در این شکی نیست.

در کوردی "ئاگر" و "ئاور" است
والا ما نفهمیدیم آتش اسم پسره یا دختر
سعیر
دوستانی که میگن این واژه ترکی هستش می تونن برن به ویکی واژه ترکی سر بزن و ببینن که نوشته ریشه: فارسی
این کلمه در زبان پهلوی:atur، اوستایی: athra، هندی اروپایی: at، کلدانی: ishatu، سومری: izi می باشد.
در بعضی زبان ها مثل زبان کردی به آن �آگر� گویند که ریشه آن کاملاً متفاوت با ریشه کلماتی چون آجر و آتش است.
آگر در زبان هندی اروپایی ak و در زبان هایی چون یونانی واژه akros که به معنی تیز و بلند است، فرم آتش تیز است و در هنر به آن شکل مثلث را نسبت می دهند.
آتَش یا تَش[۱] انرژی گرمایی و نور است که هنگام واکنش شیمیایی آزاد می شود و حاصل سوختن یا احتراق یک شی می باشد. آتش دارای زبانه و گرما و روشنایی است و بسته به ماده ای که مشتعل شده است، رنگ شعله ها و شدت یا اندازه زبانه های آن متفاوت است. برخی از شعله های آتش، مانند شعلهٔ یک شمع در حال سوختن، به اندازه کافی داغ هستند که اجزای یونش گازی داشته باشد و می تواند به عنوان یک پلاسما در نظر گرفته شود. [۲] اگرچه مخالفت هایی در جوامع علمی با این امر وجود دارد. [۳] کوچک ترین شکل آتش شعله نام دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

بسیاری از دانشمندان در گذشته آتش را یکی از چهار آخشیج ( عنصر ) اصلی تشکیل دهنده جهان می دانستند. در ایران آتش را بسیار محترم می داشتند و از این رو عده ای به اشتباه زرتشتیان آتش پرست شناخته شدند. به جز ایرانیان و زرتشتیان پیروان آیین های دیگر هم کمابیش برای این عنصر ارزش قائلند، چنان که پیروان بودا آتش را هرگز با فوت کردن خاموش نمی کنند.
ایمنی
به دلیل آسیب پذیر بودن انسان در برابر آتش یا دود آن، از گذشته کارهای زیادی برای افزایش ایمنی در برابر آتش و جلوگیری از به وجود آمدن ناخواسته آن صورت گرفته است. یکی از راه های کلی جلوگیری به وجود آمدن مثلث آتش است؛ مثلث آتش شامل اکسیژن، سوخت، حرارت و واکنش های زنجیره ای است.
ریشهٔ واژهٔ آتش:واژه آتَش ( ātaš ) در زبان پهلوی آتَخش ( ātaxš ) و در زبان اوستایی، آتَرش ( ātarš ) است. این واژه برگرفته از واژه اوستایی آتَر ( ātar ) و در زبان سنسکریت هوتش ( هوت اش ) به معنی خورنده قربانی است. این واژه در پارسی میانه آتُر ( ĀDUR یا ādar ) و در فارسی امروزی آذر است. [۴]
آتش را در پارسی امروزی و در لهجه های گوناگون به شکل های آتش، آتیش، تش، آذیش، آذر، آگِر، آیِر، اَلُوو ( در برخی مناطق خراسان ) و… می گویند. آتیش که تلفظ آتش در لهجه تهرانی و برخی لهجه های دیگر است نیز در زبان پهلوی آدیشت یا آتیشت و پس تر در فارسی دری آذیش بوده است. [نیازمند منبع]در فارسی تاجیکستان نیز به آن ''اُتش'' ( ( otas̆ ) ) و در کردی آور و آگر ( به کردی: ئاور و ئاگر ) و در زبان ترکی به آن اُت گفته می شود.
چیرگی بر آتش:چیرگی بر آتش یکی از نقاط عطف زندگی انسان بود که به مجموعه ای از تحولات انقلابی در زندگی آنان و تمایز آن ها از دیگر انسان سایان منجر شد. ساخت آتش به منظور گرما، پخت غذا و حفاظت صورت گرفت. پخت غذا باعث شد تا هضم و جویدن غذاها ساده تر شده و مقدار انرژی قابل دریافت از مواد غذایی افزایش بیابد که خود میزان زمانی را که انسان صرف پیدا کردن غذا می کرد، کاهش می داد. تعیین زمان دقیق تسلط انسان بر آتش کار ساده ای نیست. شواهدی از بر پا شدن آتش در بیش از یک تا یک و نیم میلیون سال پیش در آفریقای جنوبی و حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار سال پیش در بین النهرین ( خاور میانه ) وجود دارد اما با توجه به روباز بودن این مناطق ممکن است این آتش ها محصول صاعقه و نه ساخت انسان باشند. در سال ۲۰۱۲ بقایای آتشی که حدود یک میلیون سال پیش افروخته شده بود یافته شد. این آتش در غار واندرورک در آفریقای جنوبی چیرگی گونه ای از انسان ها که به احتمال قوی انسان راست قامت ساخته شده بود. اما نخستین مدارک از وجود یک نظام پخت وپز غذا که شامل آتش، آتشدان و اجاق شود به حدود ۴۰۰ هزار سال پیش بازمی گردد. [۵]
آتش در اسطوره ها:در اساطیر باستان پرومتئوس آتش را از خدایان ربود و به انسان ها داد و به همین دلیل عقوبت سنگینی را به جان خرید تا آن جا که هر روز عقابی جگر او را می خورد. آتش نزد ملت های متمدن جهان باستان دارای ارج و احترام بسیار بوده است. در نزد هندوان پروردگار آتش آگنی نام داشت، یونانیان خدایگان آتش را �هستیا� ( Hestia ) الههٔ خانه و کاشانه می دانستند و رومیان، از آتش مقدس �وستا� ( Vesta ) به کمک باکره های وستایی در آرامگاهش در فوروم نگهبانی می کردند و چینیان، خدای آتش را �تسئووانگ� ( Tsao Wang ) می خواندند. ایزد آذر نیز در میان ایرانیان ستوده بود.
یهودیان به آتش توجهی ویژه دارند، زیرا که در باور ایشان ده فرمان با آتش فروفرستاده شد و یهوه خدای ایشان در کوه طور به مانند آتش به چشم موسی دیده شد. در تعبیر ایشان زبانه آتش زبان یهوه است. در بسیاری از ادیان و فرهنگ هایی که در آن ها قربانی کردن از جمله آیین های اصلی بوده، آتش نماد پاکی، پالایندگی یا ربوبیت است. البته در آیین مسیحیت آتش دوزخ از دیرباز در مقابل نور خدا و آسمان ها قرار داشته است. در قرآن از آتش جهنم و عذاب آتش یاد شده است و شیطان و جن از آتش بدون دود آفریده شده است.
آتش در ایران باستان:آتش یکی از عناصر چهارگانه ی مقدس در ایران باستان و در آیین مزدیسنی محسوب می شود که با آیین و مراسم خاصی در آتشکده ها از آن نگهداری می شده است. بنا بر روایاتی ( شاهنامه و سایر منابع ) هوشنگ از پادشاهان پیشدادی روزی در کوهستان ناگهان چشمش به ماری سیاه افتاد و پاره سنگی به سمت او پرتاب کرد. از برخورد آن با سنگی دیگر جرقه برجهید و آتش برافروخته شد. هوشنگ به همراهانش گفت که این جرقه فروغی ایزدی است و باید از آن پرستاری کرد. در فرهنگ ایران باستان آتش مردمان پاک را نمی سوزاند و داوری با آتش ( ور ) برای سنجش راست از دروغ از همین باور سرچشمه می گیرد. چنان که در داستان سیاوش برای آزمون پاکی، او می بایست از آتش می گذشت. هرودوت می نویسد که: ایرانیان به آتش به چشم یک ایزد می نگرند و هرگز آن را آلوده نمی کنند. حضور آتشدان در سنگ نگاره های آرامگاه داریوش و در نگاره های تخت جمشید و بر روی سکه ها نشان دهندهٔ نقش این عنصر در ایران باستان است. [
آتش در دین زرتشت:ایرانیان به چهار آخشیج ( عنصر ) آب، باد، خاک و آتش توجه بسیار داشتند و آن ها را می ستودند. در این میان آتش بیش از سه دیگر این آخشیج ها در میان ایرانیان جای داشت، از اینرو دیگر ملت ها گمان برده اند که خدای اینان آتش است. فردوسی در شاهنامه دربارهٔ باورمندی ایرانیان باستان به آتش چنین می گوید:
نیا را همی بود آیین و کیش پرستیدن ایزدی بود پیش
نگویی که آتش پرستان بُدند پرستندهٔ پاک یزدان بُدند
بدان گَه بُدی آتش خوبرنگ چو مر تازیان راست محراب سنگ
انواع آتش:ه باور ایرانیان باستان انواع آتش بر ۷ نوع است:
آتش عادی - که از سوختن انواع هیزم به وجود می آید و تولیدکننده نور و گرما و دود به صورت متداول خود است.
آتش مقدس - که از سوختن چوب های خوشبو و مقدس تولید می گردد و از هر گونه آلودگی حتی تنفس انسان های همجوار مصون است. این آتش نباید هرگز خاموش شود.
آتش ناپاک - که از سوختن انواع زباله ها و فضولات و اجساد تولید می شود.
آتش سبز - که در درون گیاهان به سوخت و ساز نباتی مشغول است. پس از مرگ گیاه ( گیاه خشک ) قابلیت سوختن همچنان در گیاه باقی است.
آتش درون - که در درون موجودات زنده وجود دارد. ایشان را زنده نگه می دارد و موجب گرمای تن موجودات زنده است.
آتش شیمیایی - که از فعل و انفعالات شیمیایی به وجود می آید و سوخت آن را ماده ای شیمیایی تشکیل می دهد.
آتش اتم - که در نهاد هر ماده نهان است و همچنین به آتش خورشید نیز اشاره ای دارد.
آتش آبی - که به نشانه ی آتش یخی دوستی چند عنصر.
منابع: لغتنامه دهخدا، تش بایگانی شده در ۲۵ ژانویه ۲۰۱۴ توسط Wayback Machine این واژه در بسیاری گویش ها هم به جای آتش یا آتیش به کار می رود.
Verheest, Frank ( 2000 ) . "Plasmas as the fourth state of matter". Waves in Dusty Space Plasmas. Norwell MA: Kluwer Academic. p. 1. ISBN 0 - 7923 - 6232 - 2.
Stern, David P. "The Exploration of the Earth's Magnetosphere". Retrieved 28 May 2012.
M. Boyce. �ĀTAŠ�. ENCYCLOP�DIA IRANICA.
کاربرد آتش برای پخت غذا رادیو زمانه، مت کاپلان۷ برگردان از مقاله ای در نیچر Million - year - old ash hints at origins of cooking

آتش، گرما
یکی اَز روشهای ریشه یابی واژگان درهر زبانی، بررسی وجستجوی واژه در زبانهای هم ریشه و پسرعمو ی همان زبان است برابر این واژه را در زبانهای هندواُروپایی باید جستfire نمونه اش که هم وزن و هم ریشه و همانند این واژهای همگی به چم آتش، است
آگِر در زبان کردی = آتش - آذر - افروزش - همه از یک ریشه اند اَخگر - فروغ - همچنین هستندو جالبه که - فایِر - انگلیسی هم همانند اینها است چون همه از ریشه زبانهای آرین هستند
درادامه می توان گفت که
همچنین ریشه at باشکل دیگر آن یعنی az ( آز ) که هردو برگرفته از ریشه مادر az ( آذ یا آض ) می باشند علت دو گانگی شکل های azur یا azar و adur , adar, atur, atar را نیز مشخص می کند
اتش==هیر
آتش:
دکتر کزازی در مورد واژه ی آتش می نویسد : ( ( آتش در پهلوی آتخش ātaxš و در اوستایی آترش ātarš بوده است . ) )
( ( یکی آتشی برشده، تابناک؛
میانْ بادو آب از بَر ِتیره خاک. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 188 )
آتش:
دکتر سرامی در مورد واژه ی آتش می نویسد: ( ( داستان پیدایش آتش، کوتاه ترین داستان شاهنامه است که فردوسی احتمالا به عنوان واقعیتی که اتفاق افتاده است، آن را پذیرفته و در اثر خویش آورده است. این داستان گذشته از این که در توجیه پیدایش پاره ای از جهان آفرینش است راز و رمزی را در خود دارد. نمایش این واقعیت است که بسیاری از رویداد ها اتفاقی به وقوع می پیوندد. این جهان در عین حال که از راز پژوهش های دامنه دار، در رنج است، هر وقت خود بخواهد پرده از روی کار بر می گیرد و به افشای راز های خویش می پردازد. بر اساس این اسطوره، انسان فرزند آتش است زیرا این عنصر شکوفایی فرهنگ مادی و معنوی را فراهم آورده است. کار دین و دنیا هر دو از آن نظام و رونق یافته است. همچنین هوشنگ در کار کشتن اژدها ی اهریمنی است که به آتش اهورایی دست می یابد. درونمایه ی این روند نیز، درونمایه ی اساطیری است و می نمایاند که راه آمیختن با اهورا، آویختن با اهریمن است و بر این بنیاد می توان پنداشت که آتش پاداش اهریمن ستیزی هوشنگ است. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( از رنگ گل تا رنج خار، دکتر قدمعلی سرامی، ۱۳۸۳، ص ۶۷. )

آتش کُشته: آتش خاموش شده، بالکنایه ظلم فراموش شده.
<< به که گرمی در و نیاموزیم
آتشِ کُشته برنیفروزیم
هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۷٠.
هیرا
هیراد باید معنی اسم آتش بده.
همیشه عاشق اسم هیرات یا همون هیراد بودم. دوس داشتم اسم پسرمو بزارم. . .
ههه. . . ای روزگار نامرد. . .
آتش که همان واژهٔ آذر است و واژه اوستایی آن"آتَر" و 'آدُر است و در پارسی میانه به آن آدُر گویند.
واژهٔ آتَش که در پارسی میانه آتَخش بوده، برگرفته از این واژه است
هیر
اذر
اتور
کلمه لری بختیاری آتش به معنی ::بزرگی که اجاق طایفه و ایل را روشن نگه می دارد
آ:بزرگ. رئیس. خان
تش::طایفه. آتش
تشمال::رئیس ایل
TashmaL
آتور
من اسم آتش رو کلاً اسم مردانه شنیدم و آتش تقی پور از آقایون بازیگره. . . . . .
فایر

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٤)

بپرس