ابزیم

لغت نامه دهخدا

ابزیم. [ اِ ] ( معرب ، اِ ) زبانه پیش بند یعنی کمرسار. ( دستورالاخوان قاضی محمد دهار ). زبان مانندی که در یک سر کمربند باشد و در حلقه سر دیگر گردد. ( منتهی الارب ). زبانه بربند. حلقه سینه بند. زبانه کمربند و کمرسار. ( مهذب الاسماء ). ابزام. ابزین. ج ، ابازیم.

دانشنامه آزاد فارسی

اَبْزیْم (abzyme)
در فناوری زیستی۱، نوعی پادتن۲ تولیدشدۀ مصنوعی. از آن به منزلۀ آنزیمی برای سرعت بخشیدن به واکنش ها استفاده می کنند.

پیشنهاد کاربران

بپرس