ابدارک

/~AbdArak/

لغت نامه دهخدا

( آبدارک ) آبدارک. [ رَ ] ( اِ مرکب ) نام مرغکی است که به عربی صعوه گویند. ( از ربنجنی ).

فرهنگ فارسی

( آبدارک ) ( اسم ) پرند. کوچکی است از تیر. گنجشکان گازر گازرک سنگانه دم جنبانک صاحاب کچل ( نواحی خراسان ).
نام مرغکی است که بعربی صعوه گویند

فرهنگ معین

( آبدارک ) (رَ ) (اِمر. ) دم جنبانک ، گازر .

فرهنگ عمید

( آبدارک ) = دم جنبانک

پیشنهاد کاربران

بپرس