اب گردش

/~AbgardeS/

لغت نامه دهخدا

( آب گردش ) آب گردش. [ گ َ دِ ] ( ص مرکب ) تندرفتار :
آب گردش مرکبی کز چابکی هنگام تک
نعل سخت او ز خاک نرم می گردد غبار.
ازرقی.
|| ( اِ مرکب ) نوبت آب در اصطلاح برزگران.

فرهنگ فارسی

( آب گردش ) ( صفت ) تند رفتار تند رو سریع السیر .
تند رفتار

فرهنگ معین

( آب گردش ) (گَ دِ ) (ص مر. ) تند رفتار، تندرو، سریع السیر.

فرهنگ عمید

( آب گردش ) ۱. نوبت آب گرفتن برای کشتزار.
۲. تندرو: آبگردش مرکبی کز چابکی هنگام تک / نعل سخت او ز خاک نرم انگیزد غبار (ازرقی: ۲۴ ).

پیشنهاد کاربران

آب گردش : تغییر آب و هوا و جای بیمار .
( ( چون بدین جایگه سفر کرده
خاک آنجای با خود آورده
خورده با آب و پاک نشسته
زاب گردش به آسمان شسته ) ) ( حدیقه ۱۹۷ )
( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد شفیع صفاری )

بپرس