99 1519 100 1 سلطان یک سواره معنی سلطان یک سواره در لغت نامه دهخدا سلطان یک سواره. [ س ُ ن ِ ی َ /ی ِ س َ رَ / رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مثل سلطان یک اسبه. (آنندراج ) (برهان ). رجوع به کلمه ٔ فوق شود.سلطانة را بخوانید. معنی سلطان یک سواره به فارسی سلطان یک سوارهمثل سلطان یک اسبه . سلطانشاه را بخوانید. سلطان یک سواره را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها علی حیدر > تعهد روژان > تسخیر ناپذیر نوید > معنی غرور Faty > terrific Sunflower > Remiss M > ISIS علی حیدر > تعهد علی حیدر > الزام نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمدرضا ایوبی صانعرهگذرپارسا حیدری Dark Light FarhoodA.C.Eحمیدرضا دادگر_فریمانsamir_8203 فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته قوی رایی binoculars ناپذیر رزمندگان تحسین آمیز shet همی دار نام کره ای