95 1526 100 1 آبله کوبی/'Ablekubi/مترادف آبله کوبی: تلقیح، مایه کوبی، واکسیناسیون معنی آبله کوبی در لغت نامه دهخدا آبله کوبی. [ ب ِ ل َ / ل ِ ] (حامص مرکب ) تلقیح مایه ٔ آبله.آبلوج را بخوانید. معنی آبله کوبی به فارسی آبله کوبیتزریق مای. آبلهتلقیح مایه آبله آبلو را بخوانید. معنی آبله کوبی در فرهنگ معین آبله کوبی ( ~.) (حامص .) تزریق مایة آبله . معنی آبله کوبی در فرهنگ فارسی عمید آبله کوبیتلقیح مایۀ آبله به بدن برای جلوگیری از ابتلا به بیماری آبله. معنی آبله کوبی به انگلیسی vaccination (اسم)تلقیح ، واکسن زنی ، ابله کوبی آبله کوبی را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران محمد واکسن آبله زدن معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها محمدرضا ایوبی صانع > mundane Fgyjftdhjcgccmhcgmhchccghhm > تفکر امیز خانم خلیفه معلم > قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید معنی کارتولی > گرج حمیدرضا > چوخت زهره > midas touch بهرام بخشائی > زریون معنی کلمه ی (( گُرج)) > گرج نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته پارسا حیدری حمیدرضا دادگر_فریمانمحمدرضا ایوبی صانعرهگذرFarhoodA.C.E🌀👑❄⚡🌊🌟 Dark Light 🌟🌊⚡❄👑🌀di darkestar فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته تحسین آمیز پرفروغ مرساد ستوده اند آتریسا cruise binoculars یارا