به

/be/

    a-
    against
    at
    by
    into
    for
    in
    on
    onto
    over
    through
    toward
    upon
    with

فارسی به انگلیسی

به اب زدن
ford, wade, to splash into water

به اب و اتش زدن
venture

به اب و هوا خو گرفتن
acclimate

به اتفاق اراء
unanimously, nem con, unanimous

به اتمام رساندن
achieve, terminate, to complete, to finish

به اتمام رسیدن
terminate, to be finished

به اجبار
forcibly

به اجمال
schematically

به احترام
for

به احترام واداشتن
overawe

به احتمال زیاد
easily, likely

به اختصار بیان کردن
abridge

به ارامی
quietly, steadily

به ارتفاع کمر
waist-high

به اردوگاه رفتن
camp

به ارمغان دادن
donate

به اسانی
easily, readily, simply, smoothly, easy, with ease

به اسانی روان شدن
glide

به اسانی قابل درک
apparent

به اسانی قابل رویت
apparent

مترادف ها

quince (اسم)
به، درخت به

quincunx (اسم)
به، درخت به

on (حرف اضافه)
روی، درباره، راجع به، بالای، سر، بر، به، بطرف، بنا بر، در روی، بعلت، برای، بر روی، در بر، بخرج، وصل

in (حرف اضافه)
از، روی، توی، با، نزدیک، بالای، بر حسب، به، بطرف، در توی، هنگام، در ظرف، اندر، نزدیک ساحل

into (حرف اضافه)
توی، در میان، به، بسوی، بطرف، در ظرف، اندر، نسبت به

at (حرف اضافه)
در، نزدیک، بر حسب، سر، بر، به، بسوی، در نتیجه، بطرف، بنا بر، از قرار، پهلوی، بقرار

to (حرف اضافه)
در، نزد، طرف، بر حسب، در برابر، به، بسوی، پیش، بطرف، برای، سوی، تا نسبت به، روبطرف

against (حرف اضافه)
با، مجاور، مخالف، ضد، علیه، در برابر، در مقابل، بر، به، برعلیه، برضد، بسوی

bah! (صوت)
به

oh! (صوت)
به، وه، ها، اوه

پیشنهاد کاربران

در فارسی نهم به معنای با میباشد.
اما معنی دیگر به، بهتر است.
واژه به
معادل ابجد 7
تعداد حروف 2
تلفظ beh
نقش دستوری حرف اضافه
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: vēh] [قدیمی]
مختصات ( بِ ) [ په . ] ( ص . )
آواشناسی be
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید
اسامی میوه های مختلف به انگلیسی:
apple = سیب 🍏 🍎
seed ( American ) / pip ( British ) = تخم سیب
pear = گلابی 🍐
banana = موز 🍌
grape = انگور 🍇
watermelon = هندوانه 🍉
...
[مشاهده متن کامل]

melon = خربزه، ملون
cantaloupe = طالبی
honeydew melon = طالبی
❗️لطفا برای مشاهده تفاوت این دو طالبی، عکس های هر کدام را در گوگل سرچ و مشاهده کنید
plum = آلو
greengage = آلو سبز
apricot = زردآلو
peach = هلو 🍑
nectarine = شلیل
cherry = گیلاس 🍒
sour cherry = آلبالو
fig = انجیر
persimmon = خرمالو
mango = انبه 🥭
pineapple = آناناس 🍍
avocado / avocado pear = آووکادو 🥑
strawberry = توت فرنگی 🍓
blueberry = بلوبری
blackberry / bramble ( British ) = توت سیاه
raspberry = تمشک
❗️بعضی جا ها هر دو کلمه رو تمشک معنا کردند. برای مشاهده تفاوت این دو، لطفا هم blackberry و هم raspberry رو در گوگل سرچ کنید و تصاویر هر کدام رو مشاهده کنید
orange = پرتقال
tangerine = نارنگی 🍊
clementine = نارنگی یافا
lemon = لیمو 🍋
lime = لیمو ترش
pomegranate = انار
kiwi / kiwi fruit = کیوی 🥝
quince = به
stone ( British ) / pit ( American ) = هسته میوه

نسبت به ، به سمت ، به طرف
قبل از قید می آید مثل به خاطر
بهتر
سگ حق شناس به از مردم ناسپاس
میگوییم بَه بَه پس بَه درست است - ما به یاد خود بزرگتران را به یاد داریم که میگفتند بَه خدا - بَرو و بَه کجا و همه دانند که بَه و پَه از پَد پهلوی است - و نام وَهسودان گواه دگر انست -
یکم اینکه آرش نام فارسی هست و خوبیت نداره واسه یه پانترک
دوم اینکه شما ببین چنگیز و طغرل و تیمور لنگ چطور گپ میزدن شمام همنجور زرت بزن و ریشه زبانت رو از اونا پیدا کن
در پارسی باستان وه یا وهو بوده که در پارسی میانه �و� به �ب� دگرگون شده مانند
واران که شده باران
وهومن که شده بهمن
واز که شده باز
پارسی/انگلیسی/آلمانی
به، بسوی/to / zu
نکته ها:
1 - واژگان پارسی ( تو ( یِ ) ، سو ( یِ ) ) با واژه انگلیسی ( to ) و واژه آلمانی ( zu ) از یک ریشه می باشد ولی کارکرد این واژگان در زبانهای اروپایی با ( به، به سوی ) در زبان پارسی یکسان می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - ناهمسو با زبان انگلیسی، در زبان آلمانی از zu بسیار فراوان به عنوان پیشوند کارواژه بکارگیری می شود.
3 - هر چند که در زبان پارسی از پیشوند ( سو ) برای کارواژگانی همچون ( سوبردن، سوکردن ) بهره گرفته می شود ولی عملگرِ پیشوندی برایِ ( به، به دنبالِ ) در زبان پارسی ( پِی ) می باشد که در واژگانی همچون ( پی بردن، پی واختن، پیمودن، پیمینیدن ) بکار می رود.
4 - می توان برای ساخت کارواژه هایی در معنایِ ( اختصاص دادن، مِیل کردن و . . . ) از پیشوند ( پِی ) به همراه یک کارواژه بهره گرفت چراکه در این کارواژه ها عملگری که رخ می دهد چنین است:
چیزی را ( !به! ) چیز اختصاص دادن، چیزی ( !به! ) چیزی میل کردن و. . .
5 - فرآیند پیشوند گذاری برای دقیق تر کردن معنای کارواژه ها بایسته است.

به بمعنی بهتر یا خوب می باشد و ریشه در ایران باستان دارد.
در پاسخ به این دوست گرامی با نام ع
نخست بگم ک واژه های به و با در آغاز به ریخت زیر بودند در زبان پهلوی
به همان پاد بود ک سپس په شد و در پارسی نو به شد
با هم نخست در اباگ بود در پهلوی و سپس به با دگردیسید
...
[مشاهده متن کامل]

به دوستان آذری و ترک گرامی بگویم ک تلاش بیهوده نکنید ک واژگان پارسی را بنام و بجای ترکی جا بزنید و با داستانهای پوچ و بی مزه مردم را فریب دهید چونکه مردم ببخشید چون شما نادان و کانا نیستند ک فریب هر نیرنگبازی را بخورند

هنگام ، وقت ، زمانه
فردوسی
که: به آغاز ، چون؟ داشتند
که ایدون، بما، خوار بُگذاشتند
چگونه؟سرآمد به نیک اختری
بَریشان، همه روز گُنداوَری
رجوع به فرهنگ فارسی عمید:
۱۹. [قدیمی] هنگامِ: دهقان به سحرگاهان کز خانه بیاید / نه هیچ بیارامد و نه هیچ بپاید ( منوچهری: ۱۵۴ )
جالبه بدونین:
بِه = boot ( خوب )
بِهتَر = better ( خوبتر )
بِهِشت/بهست = best ( خوبترین )
این کلمه هم در فارسی و هم در عربی معانی زیادی دارد که با مفهوم جمله مرتبت هست ب ه ه= خدا ، به = نوعی میوه ، به = بهتر ، ب ه = به آن ، به = کلمه زاید یا عطف مستقل معنی ندارد و. . .
می تواند نام میوه ای معطر و متعلق به گل سرخیان باشد که از این رو در دسته سیب و گلابی قرار می گیرد.
برای درمان دیابت، فشارخون و بیماری های قلبی و عروقی ، سرطان ، کبد چرب و عفونتهای روده ای و . . . مفید است .
نام مشهور و معروفش به می باشد.
مترادف:مخفف بهتر
به= بِه / بَه
ب=پدر
ه= خدا
به= پدر آسمانی خدا است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس