آذوقه:برابر پارسی این واژه میتواند واژگانی چون ( خوراک ، خوراکی ، خورد و خوراک ویا زادوقوت ) باشد
آذوقه:برابر پارسی این واژه میتواند خوراک ، خوراکی، خورد و خوراک و زادوقوت نوشته شود
واژه آذوقه
معادل ابجد 812
تعداد حروف 5
تلفظ 'āzuqe
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی] ‹اَذو›
مختصات ( قِ ) ( اِ. )
آواشناسی 'Azuqe
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگِ واژه های اوستایی
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
واژه آذوقه
معادل ابجد 812
تعداد حروف 5
تلفظ 'āzuqe
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [ترکی] ‹اَذو›
مختصات ( قِ ) ( اِ. )
آواشناسی 'Azuqe
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگِ واژه های اوستایی
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
آذوقه، آذوغه: توشه، توشک، خواربار، خواروبار، خوراک، خوراکی، خوردنی، خوان، آزوک، آزوغه
آذوقه کلمه ترکی هست
واژه ( آذوقه ) واژه ای پارسی است که از واژه ( اَذو ) در زبان اوستایی به چمِ ( خوراک، نذر، ارمغان ) گرفته شده است.
چنانکه در رویه 66 از نبیگِ ( فرهنگِ واژه های اوستایی ) آمده است:
در پارسی میانه توشَک�توشه� و پیت می گفتند.
مرحوم دهخدا نوشتن ترکیه ظاهرا و این کلمه در متون فارسی گذشته نبوده
؟!
در پهلوی " پتخوی " به معنای توشه ، آذوقه ، برگرفته از کارنامه اردشیر بابکان ساسانی با گردآوری بهرام فره وشی.