اخوند

/~Axund/

    theologian
    tutor
    priest
    theologlan

فارسی به انگلیسی

اخوند سالاری
theocracy

اخوند گرایی
clericalism

مترادف ها

mullah (اسم)
ملا، اخوند

پیشنهاد کاربران

آخوند، آکوند، آکنده، پر و سرشار از علم و دانایی.
آخوند= اَخونده، درس خونده و در واقع یعنی درس خونده ی سنتی، درس خونده ی مکتب خونه ایی و ملا خونه ای و حوزوی. درس خونده ی ملا اوزری.
توضیح بیشتر
یکی از زبان های کهن ایرانی، که به نظر می رسد با تغییرات کمتری به امروزِ ایران رسیده است، همان زبانی است که در استان های تهران و قزوین و زنجان و گیلان و اردبیل و آذربایجان بصورت جزیره های زبانی ریز و درشت ( کم تعداد و پر تعداد ) باقی مانده است، و امروز به تناسب جغرافیا و محل نامه ای مختلفی مانند راجی، الویری، تاتی، تالشی ، هرزنی، اشتهاردی و . . . گفته می شود، به زبانی دیگر آنچه زبان بومی خلخال و تالش ( شامل تالش جنوب در گیلان از رودبار تا ماسال، تالش مرکزی از رضوانشهر تا تالش یا هشبر، تالش شمالی از آستارا و اردبیل تا لنکران و لریک و ماسالی و غیره در جمهوری آذربایجان ) همچنین در بخشهای زیادی از استان اردبیل اردبیل و عنبران و بوئین زهرا و تاکستان و الویری و اشتهارد و اطراف تهران و کرج است، با تفاوت کمی یکسان بوده و اختلاف آنچنانی ندارند، بطوری که یک نفر تالشزبان ماسالی تقریبا به راحتی تاتی خلخالات و تارمات زنجان و تاتی تاکستان و . . . . . را می فهمد، یعنی تاتی خلخالات و زنجان حتی از زبان گیلکی گیلان به تالشی ماسال نزدیکتر است.
...
[مشاهده متن کامل]

به هر حال این زبان کهن که در جاهای سخت گذر و دور افتاده تر باقی مانده است یک زبان ایرانی شمال غربی است. البته با گویشهای مختلف کردی هم نزدیک است بویژه با کردی اورامی خیلی نزدیک می باشد. احیانا همه ی این زبانها و گویش ها از یک نیا و ریشه ی بومی ایرانی می باشند. در این زبانها و گویش های ایرانی پیشوندهایی وجود دارند که پتانسیل بزرگی برای ساختن فعل و واژه ایجاد می کنند. البته در فارسی کنونی هم رد و نشان این پیشوندها تقریبا به وفور دیده می شود. این پیشوند های فعل ساز عبارتند از: آ، ب، دَ، ، وی، پِ، رو ، جی، که به اول ریشه ی اصلی فعل آمده و معنای آنرا تغییر می دهند.
آده= بده، پده= از پایین به سمت بالا بده، ویده= از بالا به پایین بده، جیده= به داخل یک چیزی بده یا بفرست، .
همچنین آخون ، دخون، ویخون پخون، جیخون که ریشه خوندن با این پیوندها معانی مختلف می گیرد.
در این زبانهای ایرانی
آخون= بخون و
همچنین یکی از پیشوند های فاعلی اَ می باشد.
اَ ران_ اَران یا اَرون= راننده
اَ ساز ، اَساز="سازنده
اَخون= خواننده ، درس خوان
اَخوند= خوانده، درس خونده، درس خونده ی سنتی
که مصوت اَ به آ تبدیل و آخوند شده است.
موید این معنای آخوند همین کلمه آخوند به معنای معلم سنتی درس خونده ی سنتی و مکتب خونه ای و حوزوی یا ملا و روحانی می باشد .

واقعا دوست عزیز که نوشته کلمه اوخوماق در ترکی نوشته که به خواندن مربوط است هیچ پیوندی به آن ندارد و این کلمه صد درصد فارسی است و گواه درست بودن آن صفحه 208 چاپ سوم کتاب فرهنگ فارسی به پهلوی نوشته دکتر بهرام فره وشی است:
اخوند
واژه آخوند از واژه پارسی آخ و واژه دیگر پارسی وند ساخته شده که ریشه ی پهلوی دارد
در عربی می شود الملا در ترکی می شود ملا این واژه یعنی آخوند صد درصد پارسی است.
منابع. فرهنگ لغت معین
در باره این واژه گفته شده همریشه خاوند است به نظر من درست نیست خاوند یا خدا به معنی صاحب هست و همانگونه که می بینید هیچ ارتباطی با کار آخوندی نداره
اما ریشه دیگر خوند هست که البته دو معنی داره که نخست به معنی لذت هست و دوم به معنی رمز و راز آداب انجام کاری را خوندی گویند . به نظر من واژه آخوند از ریشه خوند هست و آخوند را میتوان گشاینده اسرار و آداب یا دارنده اسرار و آداب معنی کرد
...
[مشاهده متن کامل]

به مفهوم الف خوانده یا باسواد اطلاق میشود ، به شخصی گفته می شده که صاحب سواد و معلم مکتب خانه بوده باشد و از گذشته تا به دوران معاصر به مرور معنی و مفهوم آن به روحانیون مرتبط شده وگرنه در ابتدا اینطور نبوده که فقط به جماعت امامه به سر اطلاق شود
درباره اشتقاق این کلمه آراء مختلف آورده اند: پاوْل هُرن در �اساس اشتقاق فارسی� آن را از پیشوند �آ� �خواند� ( از فعل خواندن ) مرکب دانسته؛ رَدْلُف �خوند� را در این کلمه، مخفف � خداوند � دانسته، مانند �خاوند� و جزء �خوند� در اسامی میرخوند و خوندمیر ( نک : ایرانیکا ) ؛ محمد قزوینی جزء اول کلمه را مخفف �آقا� گفته [۱] و دهخدا نیز آن را مخفف �آغا�، و �خوند� را مخفف �خداوندگار� دانسته است.
...
[مشاهده متن کامل]

زکی ولیدی طوغان، محقق ترک در مقاله ای که در اسلام آنسیکلوپدیسی نوشته است این کلمه را تلفظ و تحریفی از آرْخون یا آرگون یونانی، که عنوان روحانیون مسیحی و رؤسای کلیسای نسطوری بوده و در سرزمینهای آسیایی رواج داشته، دانسته است.
هیچ یک از این اشتقاقات خالی از اشکالات تاریخی و زبان شناسی نیست و هنوز توافق کلی بر سر اصل و ریشه این کلمه حاصل نشده است.

در زبان فارسی به کسی که آه مردم را در می آورد و خون گریه راه می اندازد آخوند گویند یعنی مرد فرستاده خدا که آه میکشد و خون گریه میکند
آخوند ، آخون ، تغییر یافته آه خوان, اشاره به آه و ناله حادثه کربلا
در گویش تالشی واژه آخوند به مانای دوباره خواند و یا باز خواندن می باشد.
این کلمه از عبارت ( ( آقا خوند ) ) گرفته شده و بعد به این شکل در امده است
مبلغ دین
آخوند، ملا، واژه ای است برای روحانی مذهبی در اسلام به العموم در کشورهای آذربایجان، افغانستان و ایران و به الخصوص واژه کاربردی برای روحانیون در محاورات و گفتگو عموم و متدوال مردم در ایران.
آخوند= < اخورا دانا / اهورادانا / اگورا دانا / اکورا دانا
اصل این واژه آهونگ بوده و از زبان چینی وارد فارسی شده است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس