اخور

/~Axor/

    crib
    manger
    trough

مترادف ها

bin (اسم)
صندوقچه، لاوک، صندوق، انبارک، گردران، جازغالی، تغار، اخور

stall (اسم)
بهانه، غرفه، اخور، لژ، صندلی، بساط، عذر، جایگاه ویژه، دکه چوبی کوچک، جای ایستادن اسب در طویله

manger (اسم)
اخور

box stall (اسم)
اخور، جعبه اخور

crib (اسم)
اخور، فاحشه خانه، دله دزدی، دزدی ادبی، تختخواب بچه

پیشنهاد کاربران

برابر پارسی طویله میتواند باشد
آخور در سنسکریت آکهره Akhara و به معنی جای خر است و از پیشوند مکان ساز آ و کهره به معنی خر ساخته شده است.
واژه آخور
معادل ابجد 807
تعداد حروف 4
تلفظ 'āxor
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: āxwar] ‹آخُر› [قدیمی]
مختصات ( خُ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی 'Axor
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
آخور ( ăkhoor ) [ اصطلاح چوپانی ]جای تعلیف حیوان که در ارتفاع مناسب قد حیوان تهیه می شود و بیشتر گلی یا آهنی یا چوبی است.
آغل ، در گویش مردم شهرستان زرند اِشا گویند.

بپرس