اخرالزمان

/~AxarAzzamAn/

    end of the world

پیشنهاد کاربران

آخِرُالزَمان: پایان زمان، واپسین زمان، سرانجام، فرجام، پایانِ روزگار/زمانه، پایانِ دنیا، پایانِ زمین
خردمندان گم نام در اعصار دور دست تاریخ بسوی گذشته از طریق القاء و الهام باطنی و شهود مستقیم و بدون واسطه ( و نه از طریق دریافت وحی با گوش سر ) اصل جاودانه بودن زندگی را کشف کرده اند. حالا خود را برای چند لحظه هم که شده بطور تفننی و بازی وار در فکر و خیال بجای آنها بگذارید و سعی کنید اصل جاودانه بودن زندگی خود را در قدم اول برای خود توجیه و تبیین نمائید و آنرا طوری برای خود شرح و توضیح دهید که قانع شوید . شما با چشمان سر خود بطور واقعی و عینی شاهد این پدیده طبیعی و تجربی و ضروری و اجتناب ناپذیر هستید که پیشینیان هرکدام یک روزی از مادر متولد شده و یک روزی هم مرده اند و من و شما هم بهمین ترتیب، پس این اصل چگونه می تواند حقیقت داشته باشد؟ فرض کنید که آن خردمندان گم نام در سرزمین های ایران و هندستان سمبل ها یا نشانه هایی را بری شرح نمادین این اصل آفریده بوده باشند از قبیل گردونه مهر میترائیان و چرخه تولد و مرگ هندوان. حال شما در ابتدای قرن بیست و یکم میلادی و در آغاز قرن پانزدهم هجری شمسی زندگی می کنید و با این همه پیشرفت های علمی و فن آوری های صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری مواجه هستید و این دو سمبل و نماد باستانی هم تصادفی یا سرنوشت وار در دست شما قرار گرفته است و از طرف دیگر هم از راه های مختلف مطلع شده اید که شرح و توضیح چرخه سم سرا یا زنجیره تولد و مرگ هندوان از طریق گردش حلول روان یا تناسخ باطل می باشد و شرح و توضیح گردونه مهر میترائیان هم در اصل و ریشه به معنای چرخش خورشید بدور زمین نبوده است. حال خود شما این دو نماد و سمبل باستانی را که هردو حاکی از جاودانه بودن زندگی و عشق هستند، چگونه برای خود شرح می دهید. آیا قبض یا جدایی روح بطور موقت بهنگام خواب در شرح پدیده رویا و بطور دائم بهنگام فرا رسیدن لحظه اجل مرگ از کالبد به اصطلاح مادی و صعود و معراج آن به عالم میانی تحت عنوان برزخ و الا آخر از دیدگاه ادیان توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام در شرح و توضیح اصل جاودانه بودن زندگی حقیقت دارد یا یک تخیل و توهم تهی از حقیقت و بریده از واقعیت بیش نیست؟
...
[مشاهده متن کامل]

گردونه مهر میترائیان به این معنا بوده است که حرکت عشق و زندگی دایره وار است و هربار به نقطه آغاز بر میگردد و حرکت خودرا دوباره در مداری برتر و کمال یافته تر از مدار قبلی یا پیشین از نو آغاز می کند و چرخه تولد و مرگ هندوان هم به این معنا بوده است که زندگی انسان بصورت خطی و پیوسته جاودانه نمی باشد بلکه منقطع و ناپیوسته و در طول هم و پست سر همدیگر. بودا حدود دوهزار و پانصد سال پیش بطور جدی و قاطعانه شرح و توضیح پدیده طبیعی چرخه تولد و مرگ از طریق گردش حلول روان یا تناسخ را رد نموده و به این بینش و باور حقیقی و علمی رسیده است که این چرخه فقط در چارچوب زنجیره علت و معلول مادی می تواند مقدور و امکان پذیر و حقیقت داشته باشد و نه از راهی دیگر. به زبان و روش علمی امروز یعنی در بطن و بستر و در طول تسلسل تولد و مرگ محتوای کیهان یا جهان از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض . از طرف دیگر گردونه مهر میترائیان و چرخه سم سرای هندوان یک سمبل و نشان دیگری هم بهمراه خود دارند یعنی تصویر صلیب غلابی ( یا شکسته ) که در اصل و ریشه در میدان خود شناسی و انسان شناسی اشاره به این حقیقت ژرف و بنیادی داشته است که هر فرد انسانی چه مرد و چه زن حداقل دارای دو جنبه یا دو بُعد انسانی می باشد که روی هم قرار دارند و یکی اصلی و واقعی و عینی و تجربی ست و دیگری فرعی و پنهانی و غیر تجربی و سایه وار. این دو جنبه یا این دو بُعد انسانی به یک سهم مساوی و برابر از حق زندگی دنیوی بر خوردار اند و از آنجاییکه نمی توانند بطور همزمان و به موازات هم و در کنار همدیگر در یک دنیا یا عالم واقعی و عینی و شهودی به ظهور و پیدایش برسند، لذا ضرورتا در طول هم و پشت سر همدیگر و هرکدام در دنیای واقعی و عینی و شهودی خاص و ویژه خویش از مادر متولد شوند و زندگی های کوتاه مدت دنیوی خودرا در یک مرتبه و درجه تکاملی تجربه و سپری نمایند و آنهم هرکدام نه فقط یکبار بلکه بطور فراوان با مراتب و درجات مختلف تکاملی بین دو حد؛ یکی نهایت نقصان یا امکان اخس و دیگری نهایت کمال یا امکان احسن و اشرف در طول سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد. نتیجه اینکه زمان هیچ گاه به پایان نمی رسد بلکه حرکت زمان دایره وار ست و هربار به نقطه آغاز بر میگردد و حرکت خودرا دوباره از نو آغاز می کند و آنهم نه به تنهائی بلکه بهمراه نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و فاصله زمانی روی محیط دایره همیشه برابر است با طول عمر کلی کیهان یعنی فاصله زمانی بین دو وحدت دمایی محتوای کیهان در مرکز و وقوع دو مه بانگ متوالی. محیط دایره توسط لحظه حال طی می شود که چیز دیگری نیست غیر از نوسانگر دو قطبی زمان و بیزمانی مطلق هردو با ابعاد پلانک که در علم فیزیک مساوی است با ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه. لحظه حال عظیم ترین نیروی موجود در طبیعت و کیهان می باشد که دو وظیفه عمده را عهده دار می باشد؛ یکی رقم زدن طول عمر موجودات و طبیعت و کیهان و دیگری سوق دادن محتوای کیهان بدون وقفه و بطور خستگی ناپذیر بسوی آینده و وقوع مه بانگ بعدی. لحظه حال را می توان تجلی قدرت خداوند در نظر گرفت البته از دیدگاه علمی و نه دینی. زیرا دین خدا را جدا و در بیرون از جهان و پدیده های بیزمانی و بیمکانی را از صفات خداوند و آنها را در ورای زمان و مکان می پندارد. در صورتیکه بیزمانی و بیمکانی به معنای عدم وجود زمان و مکان نیستند بلکه نیم زوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز آنها با کمیت های مساوی و ماهیت معکوس و هردو روی هم قرار دارند و به دو بخش کلی مطلق و نسبی تقسیم شده اند. چیزی که ساعت ها به ما نشان می دهند خود زمان و بیزمانی مطلق یعنی لحظه حال نمی باشد بلکه تقسیم بندی قراردادی طول شبانه روز به ساعت و دقیقه و ثانیه و اجزای ثانیه.
نتیجه کلی اینکه آخر الزمان دینی یک شایعه پراکنی تخیلی - توهمی بیش نمی باشد .

بهار حیرانه تابستان دیوانه پاییز ویرانه زمستان پایانه
آخر زمان. قیامت ده ماه در ماه دهم روز محشر به وقوع می پیوندد. ای لشکر نادانان آماده باش
آخرالزمان: قسمت واپسین از روزگار و دهر که به روز رستاخیز منتهی خواهد شد، اغلب، مردم هر عصری زمان خود را" آخرالزمان "پنداشته اند . چنانکه سعدی در بیت زیر زمان خود را آخرالزمان می پندارد. و شاید مرا آن بوده باشد که سعدی تا آخر زمان به عنوان شاعر بزرگ و زبانزد مردم خواهد بود.
...
[مشاهده متن کامل]

( ( هرکس به زمان خویشتن بود
من سعدی آخرالزمانم ) )
( گزیده غزلیات سعدی، حسن انوری، انتشارات علمی، چ اول، ۱۳۶۹، ص۲۷۸. )

Apocalypse، end times، latest times و end days

زمان اخر در زمان نزدیک به ظهور امام زمان زمانی که همه چیز عجیب و غریب است
روز به پایتن رسیدن دنیا
Apocalypse
سرانجام
روزی که دیگر هیچ موجودی روی زمین نباشد
the world last period
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس