اب دهان


    saliva
    spit
    spittle
    water

فارسی به انگلیسی

اب دهان انداختن
expectorate, spit

اب دهان ترشح کردن
salivate

اب دهان جاری کردن
drivel

اب دهان را از گوشه های دهان بیرون دادن
slobber

اب دهان روان کردن
slaver

اب دهان قورت دادن
gulp

مترادف ها

spit (اسم)
میله، شمشیر، دشنه، سیخ، رطوبت، تف، بزاق، اب دهان، خدو، سیخ کباب

slobber (اسم)
خوی، گل، گلیز، لجن، بزاق، اب دهان، گریه بچگانه

saliva (اسم)
خوی، بزاق، اب دهان، خدو

spittle (اسم)
تف، اب دهان، مایع مترشحه از غدد بزاقی

slaver (اسم)
اب دهان، کشتی حامل بردگان، برده فروش، تاجر برده، اب افتادن دهان

پیشنهاد کاربران

- آب دهان ؛ آنکه سِر نگاه ندارد : آب دهانی است [ قلم ] که سخن نگاه نمیدارد. ( نفثة المصدور ) .
خدو [ خ ُ / خ َ ]
تَلفْ
گلیز ، غلیظ
پفنم
قشا، خدو، تف
خدو - اختف
خیو
اختف
خدو
در زبان ترکی استانبولی می شود: سالیا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس