yay

بررسی کلمه

حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: (informal) used as an expression of celebration in connection with a certain result.

- Yay! We won!
[ترجمه زینب صفری] آره، ما بردیم.
|
[ترجمه گوگل] آری ما بردیم!
[ترجمه ترگمان] ! آره! ما بردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. yay high
به این بلندی

2. I can't say yay or nay to that really.
[ترجمه گوگل]من واقعاً نمی توانم بگویم آری یا نه
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم نه بگم یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fish I caught was yay big.
[ترجمه گوگل]ماهی که گرفتم خیلی بزرگ بود
[ترجمه ترگمان] ماهی که گرفتم خیلی بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was then a naughty little child, only yay high.
[ترجمه گوگل]من در آن زمان یک بچه کوچک شیطون بودم، فقط خیلی بالا
[ترجمه ترگمان] من اون موقع بچه شیطونی بودم، فقط یه خورده نئشه بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Visiting people in Yay, Thanphyu Zayat, Moulmein and Mudon townships, the group spoke with communities about its main policies and gauged interest from prospective members.
[ترجمه گوگل]این گروه با بازدید از مردم در شهرک های Yay، Thanphyu Zayat، Moulmein و Mudon، با جوامع در مورد سیاست های اصلی خود صحبت کرد و علاقه اعضای احتمالی را ارزیابی کرد
[ترجمه ترگمان]در حال بازدید از مردم در Yay، الزیات، Moulmein و Mudon شهری، این گروه با جوامع در مورد سیاست های اصلی خود صحبت کرده و علاقه اعضای آینده نگر را مورد سنجش قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tell me what you think, yay or nay?
[ترجمه گوگل]به من بگو نظرت چیه، آره یا نه؟
[ترجمه ترگمان]بهم بگو چی فکر می کنی، آره یا نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We only lost 3 games to 2193 due to my lock trying out demonology and having his pet bug out in the Nagrand Arena (YAY FOR PETS MAKING LOVE TO POLES).
[ترجمه گوگل]ما فقط 3 بازی را به 2193 باختیم به دلیل اینکه لاک من سعی کردم شیطان شناسی را انجام دهم و باگ حیوان خانگی او در Nagrand Arena (YAY FOR PETS MAKING LOVE TO POLES) از بین برود
[ترجمه ترگمان]ما فقط ۳ بازی را از دست دادیم و به خاطر قفل کردن demonology و داشتن حشرات خانگی اش در سالن Nagrand (yay برای MAKING عشق به POLES)، ۳ بازی را از دست دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Yay ! I've finished my exam!
[ترجمه گوگل]آری من امتحانم تموم شد!
[ترجمه ترگمان]! آره من امتحان رو تموم کردم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As you expected, the sharpness remains in exported images . Yay!
[ترجمه گوگل]همانطور که انتظار داشتید، وضوح در تصاویر صادر شده باقی می ماند آری
[ترجمه ترگمان]همانطور که انتظار می رفت، وضوح در تصاویر صادر شده باقی می ماند آ ره!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It will help to secure the paper block to the cover and reenforce the spine. Yay!
[ترجمه گوگل]این به محکم کردن بلوک کاغذ روی جلد و تقویت ستون فقرات کمک می کند آری
[ترجمه ترگمان]این کمک می کنه تا کاغذ رو امن نگه داره و ستون فقرات رو ببنده! آره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

Yay به معنی خوشحالی ، هورا ، ایول و . . . است.
به معنای کوکایین هست در امریکا
cocaine
آخ جون
ایول!
لذت برده و فریاد میکشد
آخ جون!
معنی: ایول، انقدری. for example: when i was about yay size
معنیش هورا هم میشه
به این اندازه .
- برای نمونه yay tall :به این بلندی
هی!

بپرس