won ton


(خوراکپزی چینی - گوشت خرد کرده که در لایه ای از خمیر می پیچند و سرخ می کنند) وان تان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: won tons
(1) تعریف: a Chinese dish consisting of a casing or skin of noodle dough that is filled with minced meat, seafood, or vegetables and boiled, to be served as a dumpling in soup, or deep-fried and served as a side dish.

(2) تعریف: a soup containing such dumplings.

جمله های نمونه

1. Won ton made with chopped prawns, ground pork, mushroom and cooked with thin noodles in supreme broth.
[ترجمه گوگل]ون تن با میگوهای خرد شده، گوشت خوک چرخ شده، قارچ تهیه شده و با رشته فرنگی نازک در آبگوشت سوپریم پخته شده است
[ترجمه ترگمان]یک تن با میگو و گوشت خوک، قارچ، قارچ و آشپزی با آبگوشت نازک درست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Won Ton, Angel and Moby will find us and help lift us off this reef.
[ترجمه گوگل]Won Ton، Angel و Moby ما را پیدا می کنند و کمک می کنند ما را از این صخره بلند کنند
[ترجمه ترگمان]تن وال، فرشته و موبی دیک ما را پیدا خواهند کرد و به بلند کردن ما از این صخره کمک خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you want something light, go for the won ton soup, jade dumpling (with scallops), and chicken feet.
[ترجمه گوگل]اگر چیزی سبک می‌خواهید، سراغ سوپ وون تن، پیراشکی یشم (با گوش ماهی) و پای مرغ بروید
[ترجمه ترگمان]اگر شما چیزی روشن می خواهید، به خاطر سوپ هر تن، jade، dumpling (با اسکالوپ)و پاهای مرغ بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. EMPEROR: Won Ton is very strong. Climb aboard.
[ترجمه گوگل]امپراطور: وون تن بسیار قوی است سوار شدن بر روی عرشه
[ترجمه ترگمان]EMPEROR: Won خیلی قوی است بپرید بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Won Ton Soup, called "Hun Dun" in Mandarin, is a highly welcoming dish in China.
[ترجمه گوگل]سوپ وون تون که در زبان ماندارین "هون دان" نامیده می شود، یک غذای بسیار استقبال کننده در چین است
[ترجمه ترگمان]Won Ton، به نام \"Hun Dun\" (Hun Dun)در ماندارین یک غذای بسیار دلپذیر در چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Emperor : won ton is very strong .
[ترجمه گوگل]امپراطور: وون تن بسیار قوی است
[ترجمه ترگمان]امپراطور: خیلی قوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Won Ton, explore the rivers and streams. Angel, patrol the sky.
[ترجمه گوگل]وون تن، رودخانه ها و نهرها را کاوش کنید فرشته، در آسمان گشت زنی کن
[ترجمه ترگمان]تن به بررسی رودخانه ها و نهرها پرداخت (فرشته)، در حال گشت زنی در آسمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Add to skillet and stir to blend. Serve warm with fried won ton chips.
[ترجمه گوگل]به ماهیتابه اضافه کنید و هم بزنید تا مخلوط شوند گرم را با چیپس وون تن سرخ شده سرو کنید
[ترجمه ترگمان]به ماهی تابه اضافه کنید و برای مخلوط کردن به هم بزنید غذا را با سیب زمینی سرخ کرده داغ سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Guangzhou people eating breakfast like to eat some of the light products therefore Guangzhou will have a won ton noodle snacks and Shahe Fen Chang Fen such as a snack.
[ترجمه گوگل]مردم گوانگژو که صبحانه می خورند دوست دارند برخی از محصولات سبک بخورند، بنابراین گوانگژو تنقلات نودل و شاه فن چانگ فن مانند میان وعده میل خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]در شهر گوانگ ژو، این مردم صبحانه می خورند که برخی از محصولات سبک را بخورند در نتیجه این snacks یک ton noodle و shahe چانگ Fen مثل یک اسنک را خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It can be used for duck soup, chicken soup, bone soup, meat ball soup, dumpling soup, won ton soup etc. It is the best choice for modern food flavor.
[ترجمه گوگل]می توان از آن برای سوپ اردک، سوپ مرغ، سوپ استخوان، سوپ گوشت توپی، سوپ پیراشکی، سوپ وون تن و غیره استفاده کرد این بهترین انتخاب برای طعم غذاهای مدرن است
[ترجمه ترگمان]آن می تواند برای سوپ ماهی، سوپ مرغ، سوپ استخوان، سوپ گوشت، سوپ پیراشکی، سوپ ton و غیره به کار رود این بهترین انتخاب برای طعم غذای مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The largest order of Chinese food delivered to the White House weighed won ton .
[ترجمه گوگل]بیشترین سفارش غذای چینی تحویل شده به کاخ سفید به وزن وون تن بود
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین سفارش غذای چینی که به کاخ سفید تحویل داده شد، به تن رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Keep away from the fried batter and won-ton pastry dishes and ask for steamed or boiled rice.
[ترجمه گوگل]از خمیر سرخ شده و ظروف شیرینی پزی دور نگه دارید و از برنج بخارپز یا آب پز بخواهید
[ترجمه ترگمان]غذاهای pastry را دور نگه دارید و از برنج پخته یا آب پز استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Chengdu wontons Huntuns are simply dumplings, known in the West mostly by their Cantonese name, wontons.
[ترجمه گوگل]چنگدو وونتون هانتون ها به سادگی کوفته هایی هستند که در غرب بیشتر با نام کانتونی خود یعنی وونتون شناخته می شوند
[ترجمه ترگمان]\"چنگدو\"، که بیشتر به نام Cantonese معروف است، در غرب \"wontons\" قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I had wonton noodles for my lunch today.
[ترجمه گوگل]امروز برای ناهار نودل ونتون خوردم
[ترجمه ترگمان]من امروز برای ناهارم ماکارونی درست کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I'd like a bowl of wonton soup.
[ترجمه گوگل]من یک کاسه سوپ ونتون می خواهم
[ترجمه ترگمان]من یک کاسه سوپ wonton را دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Wonton small form factor, but the filling is what to do, has not been clear.
[ترجمه گوگل]فاکتور فرم کوچک Wonton، اما پر کردن این است که چه باید کرد، مشخص نشده است
[ترجمه ترگمان]یک فاکتور شکل کوچک، اما پر کردن آن چیزی است که باید انجام شود، روشن نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Wing Wah is famous for its shrimp wonton soup, which comes with springy, curly noodles that are still made by hand.
[ترجمه گوگل]Wing Wah به خاطر سوپ ونتون میگو معروف است که همراه با رشته فرنگی فنری و فرفری است که هنوز با دست درست می شود
[ترجمه ترگمان]واه واه به خاطر سوپ میگو معروف است که با فرفری و فرفری curly که هنوز با دست ساخته شده اند مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The general is not big Xiarou wonton, but Yao's mother special Xiarou large wonton.
[ترجمه گوگل]به طور کلی Xiarou wonton بزرگ نیست، اما یائو مادر خاص Xiaro wonton بزرگ است
[ترجمه ترگمان]ژنرال Xiarou wonton بزرگ نیست، اما مادر یائو Xiarou مخصوص به نام wonton بزرگ دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. We came to the wonton restaurant to eat wonton.
[ترجمه گوگل]برای خوردن ونتون به رستوران ونتون آمدیم
[ترجمه ترگمان]ما به رستوران wonton اومدیم تا wonton بخوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Tang Gulu walks out of the wonton restaurant and she's very happy with all the sunlight outside.
[ترجمه گوگل]تانگ گولو از رستوران ونتون بیرون می رود و از نور خورشید بیرون بسیار خوشحال است
[ترجمه ترگمان]Tang Gulu از رستوران wonton بیرون می رود و از نور خورشید بیرون خیلی خوشحال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. To the star chau fry flour and wonton soup.
[ترجمه گوگل]به ستاره چاو آرد و سوپ ونتون سرخ کنید
[ترجمه ترگمان]برای ستاره سرخ کردن آرد و سوپ wonton
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. We came wonton restaurant to eat wonton.
[ترجمه گوگل]ما برای خوردن ونتون به رستوران وونتون آمدیم
[ترجمه ترگمان] یه رستوران برای خوردن \"wonton\" اومدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Generally wonton skins ( 50 grams ), 50 grams contain filling bind a guest small wonton.
[ترجمه گوگل]به طور کلی پوست های ونتون (50 گرم)، 50 گرم حاوی فیلینگ یک ونتون کوچک مهمان را می گیرند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی پوست wonton (۵۰ گرم)، ۵۰ گرم حاوی پر کردن یک مهمان های کوچک مهمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. I had Wonton Soup, Pork Fried Rice, and Chicken Chow Mein.
[ترجمه گوگل]من سوپ ونتون، برنج سرخ شده خوک و مرغ چاو ماین خوردم
[ترجمه ترگمان]، من سوپ Wonton داشتم سوپ گوشت خوک سرخ شده و مرغ Chow
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Ningbo Wonton has two types, steamed Wonton and Wonton soup.
[ترجمه گوگل]نینگبو ونتون دو نوع سوپ ونتون بخارپز و سوپ ونتون دارد
[ترجمه ترگمان]Ningbo Wonton دو نوع سوپ بخار پز و سوپ Wonton دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Most Westerners are familiar with wonton soup, but few realise it's slurped down for breakfast over here.
[ترجمه گوگل]بیشتر غربی ها با سوپ ونتون آشنا هستند، اما تعداد کمی از آنها متوجه می شوند که در اینجا برای صبحانه میل می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از غربی ها با سوپ wonton آشنا هستند، اما تعداد کمی از آن ها می دانند که برای صبحانه به اینجا آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• chinese dumpling which is usually served in soup

پیشنهاد کاربران

گستاخ، سربه هوا
نوعی پیراشکی ( یعنی خمیری که داخل آن با چیزی پُر شده باشد ) که به شکل آبپز یا سرخ شده سرو می گردد.
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :
filled pockets of noodle dough served boiled in soup or fried
...
[مشاهده متن کامل]

معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین MACMILLAN :
a type of Chinese dumpling usually filled with meat and eaten in broth

بپرس