wild eyed

/ˈwaɪldˈaɪd//waɪldaɪd/

افراط آمیز، احمقانه، غیرعملی، برآشفته، با چشمان متوحش یا خون گرفته یا خشم بار، دیوانه وار، دارای چشمان وحشی و خیره از غضب یا حیرت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having a terrified, very agitated, angry, or deranged look in the eyes.

(2) تعریف: irrational or wildly extreme.

- a wild-eyed plan to take over the world
[ترجمه گوگل] نقشه ای وحشیانه برای تسخیر جهان
[ترجمه ترگمان] یک برنامه چشم اندازی وحشی برای غلبه بر جهان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

افراط آمیز، احمقانه، دیوانه وار. غیرعملی
مثال:
a wild - eyed plan to take over the world
یک برنامه احمقانه و دیوانه وار برای تصاحب جهان

بپرس