wild card

/ˈwaɪldˈkɑːrd//waɪldkɑːd/

(بازی ورق) آتو، ورق دارای ارزش معین (قراردادی)، (تیم های ورزشی) تیم درجه ی دو یا سه که بر خلاف انتظار به مرحله ی مسابقات نهایی می رسد، هر چیز خارج از کنترل شخص، کاراکترهائی که نشان دهنده مجموعه ای از کاراکترها می باشند مثلا txt .*

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a card in a card game that may stand for any other card.

(2) تعریف: any sports team, other than first and second place teams, that qualifies for a championship playoff.

(3) تعریف: an unknown or unpredictable element or person.

جمله های نمونه

1. She was beaten in the semi-finals by wild card Louise Smith.
[ترجمه گوگل]او در نیمه نهایی توسط وایلد کارت لوئیز اسمیت شکست خورد
[ترجمه ترگمان]او در مرحله نیمه نهایی با کارت wild لوییس اسمیت مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was given a wild card for the tournament.
[ترجمه مریم] به او یک شانس طلایی برای شرکت در مسابقه داده شد.
|
[ترجمه گوگل]به او وایلد کارت برای مسابقات داده شد
[ترجمه ترگمان]او برای مسابقه یک کارت اعتباری به دست آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The wild card in the picture is eastern Europe.
[ترجمه گوگل]وایلد کارت در تصویر اروپای شرقی است
[ترجمه ترگمان]کارت وحشی در تصویر شرقی اروپا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Phillips is hoping for a wild card entry to the Queensland tennis championships.
[ترجمه گوگل]فیلیپس امیدوار است که یک کارت وایلد به مسابقات قهرمانی تنیس کوئینزلند وارد شود
[ترجمه ترگمان]فیلیپس به دنبال ورود یک کارت وحشی به مسابقات قهرمانی تنیس کویینزلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An asterisk is commonly used as a wild card.
[ترجمه گوگل]ستاره معمولا به عنوان کارت وحشی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک ستاره معمولا به عنوان یک کارت وحشی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The wild card in this election is the Green Party - no one knows exactly how much support they will get.
[ترجمه گوگل]کارت وحشی در این انتخابات حزب سبز است - هیچ کس دقیقاً نمی داند چقدر از آنها حمایت خواهد شد
[ترجمه ترگمان]کارت وحشی در این انتخابات، حزب سبز است - هیچ کس دقیقا نمی داند که چقدر از آن ها حمایت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Nationalist party is the wild card in the election.
[ترجمه گوگل]حزب ملی گرا کارت وحشی در انتخابات است
[ترجمه ترگمان]حزب ناسیونالیست کارت وحشی در انتخابات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But in another way, it injects a wild card into the government's careful script for a controlled political transition.
[ترجمه گوگل]اما به روشی دیگر، کارت وحشی را به فیلمنامه دقیق دولت برای یک انتقال سیاسی کنترل شده تزریق می کند
[ترجمه ترگمان]اما به روش دیگری، یک کارت وحشی را به اسکریپت دقیق دولت برای یک گذار سیاسی کنترل شده تزریق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wild card is Baroness Mallalieu.
[ترجمه گوگل]وایلد کارت بارونس مالالیو است
[ترجمه ترگمان] این کارت \"بارونس Mallalieu\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The wild card is the idea of contamination from deep space.
[ترجمه گوگل]کارت وحشی ایده آلودگی از اعماق فضا است
[ترجمه ترگمان]این کارت وحشی، ایده آلودگی از فضای عمیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Only a wild card like Miss Shelly Thomas of Riverdale was likely to have sympathy!
[ترجمه گوگل]فقط کارت وحشی مانند خانم شلی توماس از ریوردیل احتمالاً همدردی می کرد!
[ترجمه ترگمان]فقط یه کارت وحشی مثل خانوم \"شلی ماس\" از \"ریور دیل\" خوشش میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Whitewater tangle remains a nettlesome wild card.
[ترجمه گوگل]درهم و برهم آب سفید همچنان یک کارت وحشی گزنه است
[ترجمه ترگمان]این درهم گره خورده، یک کارت اعتباری nettlesome باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. China remains a wild card in the negotiations.
[ترجمه گوگل]چین همچنان یک کارت وحشی در مذاکرات است
[ترجمه ترگمان]چین در مذاکرات یک کارت وحشی باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There will never be a wild card in major league baseball, skeptics scoffed.
[ترجمه گوگل]شکاکان مورد تمسخر قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت یک کارت وحشی در بیس بال اصلی وجود نخواهد داشت، شکاکان به تمسخر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Wimbledon champion has accepted a wild card entry for the grass court event in Halle.
[ترجمه گوگل]قهرمان ویمبلدون یک کارت وایلد کارت را برای رویداد زمین چمن در هاله پذیرفته است
[ترجمه ترگمان]قهرمان ویمبلدون، ورود یک کارت وحشی به رویداد دادگاهی در آلمان را پذیرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] علائم هماهنگی - علامتی که با هر علامت دیگری سازگار است؛ مانند نمونه زیر در فرمان : dir ab*.exe MS-DOS و معنای این است که « تمام فایلهایی را که دو حرف اول آنها ab بوده و آخر آنها به exe ختم می شوند، را نمایش بده !» . علامت *، علامتی همگانی و بیانگر بخش وسط نام فایل است ؛ اهمیتی ندارد که در وسط فایل چه کاراکترهایی وجود دارد. - روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد

انگلیسی به انگلیسی

• generic character, character which symbolizes every possible character that could be in its place in identification of file names
in a sports tournament or competition, a wild card is a player or team that the judges allow to take part although they have not qualified.
a wild card is also an unpredictable person, organization, or situation.
card whose value is determined by the player (cards); athlete or team chosen to compete though unqualified; unpredictable factor; character that can be used to represent every possible character combination (computers)

پیشنهاد کاربران

[فناوری] نویسه عام
Hiring employers may ask a wild card question during an interview to see how you respond when you're surprised. Unexpected questions help them assess your personality and values.
کارفرمایان استخدام کننده ممکن است در طول مصاحبه یک سوال وایلد کارت بپرسند تا ببینند وقتی تعجب می کنید چگونه پاسخ می دهید. سوالات غیرمنتظره به آنها کمک می کند شخصیت و ارزش های شما را ارزیابی کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

Cards. a card having its value decided by the wishes of the players.
Wild card : برگ برنده
آتو داشتن از کسی
wild card ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: شگفتی ساز
تعریف: رویدادی غیرمنتظره با احتمال وقوع اندک و پیامدهای گسترده
وحشی و آزاد
از قضا
twist of fate
حرف آزاد
نویسه جایگزین پذیر

بپرس