widening

جمله های نمونه

1. Widening the road would improve traffic flow.
[ترجمه گوگل]تعریض جاده جریان ترافیک را بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]عبور از این جاده جریان ترافیک را بهبود خواهد بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Wage differences in the two areas are widening.
[ترجمه گوگل]اختلاف دستمزدها در این دو حوزه در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]تفاوت دست مزد در این دو حوزه افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It seems that the trade gap is widening .
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که شکاف تجاری در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که شکاف تجاری در حال گسترش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This road needs widening.
[ترجمه گوگل]این جاده نیاز به تعریض دارد
[ترجمه ترگمان] این جاده به گشاد شدن نیاز داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Increased traffic necessitated widening the road.
[ترجمه گوگل]افزایش ترافیک، تعریض جاده را ضروری کرد
[ترجمه ترگمان]افزایش ترافیک مستلزم افزایش جاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The council has put its road - widening scheme on ice until it has the money to pay for it.
[ترجمه گوگل]شورا طرح تعریض جاده خود را روی یخ گذاشته تا زمانی که پول لازم برای پرداخت آن را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این شورا طرحی گسترده بر روی یخ را تا زمانی که پول برای پرداخت آن را داشته باشد، قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The debate has succeeded only in widening rifts within the Church.
[ترجمه گوگل]این بحث تنها در گسترش شکاف های درون کلیسا موفق بوده است
[ترجمه ترگمان]این بحث تنها در افزایش شکاف ها در کلیسا موفق بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a widening split between senior managers and the rest of the workforce.
[ترجمه گوگل]شکاف گسترده ای بین مدیران ارشد و بقیه نیروی کار وجود دارد
[ترجمه ترگمان]شکاف گسترده ای بین مدیران ارشد و بقیه نیروی کار وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The water rippled in widening circles round the fountain.
[ترجمه گوگل]آب به صورت دایره های عریض دور چشمه موج می زد
[ترجمه ترگمان]آب در دایره ای بزرگ دور فواره موج می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They're widening the road.
[ترجمه گوگل]دارند جاده را تعریض می کنند
[ترجمه ترگمان]جاده را گشاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Not only this system but that one needs widening out,too.
[ترجمه گوگل]نه تنها این سیستم بلکه آن سیستم نیز نیاز به گسترش دارد
[ترجمه ترگمان]نه تنها این سیستم، بلکه این یکی هم باید گشاد بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is a widening gulf between the middle classes and the poorest sections of society.
[ترجمه گوگل]شکاف گسترده ای بین طبقات متوسط ​​و فقیرترین اقشار جامعه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک شکاف بزرگ بین طبقات متوسط و فقیرترین بخش های جامعه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That is a patronising approach which would deny widening choice to many local authority tenants.
[ترجمه گوگل]این یک رویکرد حمایتی است که انتخاب گسترده را برای بسیاری از مستاجران محلی منع می کند
[ترجمه ترگمان]این یک رویکرد patronising است که حق دسترسی به بسیاری از tenants محلی را انکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Often they promise improvements at much greater cost, widening the gap between the possible and the affordable.
[ترجمه گوگل]اغلب آنها وعده بهبود با هزینه بسیار بیشتر را می دهند و شکاف بین ممکن و مقرون به صرفه را افزایش می دهند
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها قول می دهند که به قیمت بسیار بیشتری پیشرفت کنند، شکاف بین امکان و مقرون به صرفه را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In America, there is a widening gap between the haves and the have-nots.
[ترجمه گوگل]در آمریکا شکاف بین دارندگان و نداشته‌ها بیشتر است
[ترجمه ترگمان]در آمریکا، یک شکاف بزرگ بین the و the وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] تعویض - اضافه پهنا - پهن سازی

انگلیسی به انگلیسی

• broadening
broadening; extending, expanding

پیشنهاد کاربران

گسترش دادن
فزاینده
widening gap
شکاف فزاینده
فراخ شدن
widening ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: گسترش معنایی
تعریف: افزایش وسعت معنایی واژه |||متـ . توسع معنایی
انبساط
تعریض. . . گسترش
عریض سازی
عریض کردن - پهن کردن - گشاد کردن

بپرس