whitehead

/ˈwaɪtˌhed//ˈwaɪtˌhed/

رجوع شود به: milium، آلفرد وایت هد (فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی)

جمله های نمونه

1. Whitehead and Hayek would agree that only the last item deserves your attention.
[ترجمه گوگل]وایتهد و هایک موافق هستند که فقط آخرین مورد سزاوار توجه شماست
[ترجمه ترگمان]وایت هد و Hayek موافق هستند که تنها آخرین مورد سزاوار توجه شما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bowman glanced back only once at Whitehead, as he fought his way out of the cubicle.
[ترجمه گوگل]بومن تنها یک بار به وایتهد نگاهی انداخت، در حالی که از اتاقک بیرون می آمد
[ترجمه ترگمان]وقتی که از اتاقک خارج شد، بومن تنها یک بار به back نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. David Whitehead of the University of Sheffield received a special mention and a prize of £100.
[ترجمه گوگل]دیوید وایتهد از دانشگاه شفیلد جایزه ویژه و جایزه 100 پوندی دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]دیوید وایت هد از دانشگاه شفیلد یک اشاره ویژه و یک جایزه ۱۰۰ پوندی را دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Whitehead Mann's dynamic and determined style and no-nonsense approach have appealed to the most sophisticated users of search.
[ترجمه گوگل]سبک پویا و مصمم وایتهد مان و رویکرد بی‌معنی، برای پیچیده‌ترین کاربران جستجو جذاب بوده است
[ترجمه ترگمان]رفتار پویای and و سبک determined مان، از بسیاری از کاربران پیشرفته جست و جو کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Whitehead appears as a smarmy stand-up comic without the charisma or patter to carry off his narrative duties.
[ترجمه گوگل]وایتهد به‌عنوان یک کمیک استندآپ متزلزل ظاهر می‌شود، بدون اینکه کاریزما یا لطیفی برای انجام وظایف روایی خود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]وایت هد به عنوان یک شخصیت برجسته ظاهر می شود، بدون the و patter برای اجرای وظایف روایت خود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The classification of gastritis was according to the Whitehead system modified to include the newly described entities of lymphocytic and chemical gastritis.
[ترجمه گوگل]طبقه بندی گاستریت بر اساس سیستم Whitehead اصلاح شد تا شامل موجودیت های تازه توصیف شده گاستریت لنفوسیتی و شیمیایی باشد
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی of با توجه به سیستم وایت هد که برای دربرگرفتن نهاده ای جدید of و gastritis شیمیایی تغییر یافت، انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Whitehead, the geophysicist, was the first scheduled for awakening, then Kaminski, then Hunter.
[ترجمه گوگل]وایتهد، ژئوفیزیکدان، اولین کسی بود که برای بیداری برنامه ریزی شد، سپس کامینسکی و سپس هانتر
[ترجمه ترگمان]Whitehead، متخصص geophysicist، اولین کسی بود که قرار بود بیدار شود، بعد Kaminski و بعد شکارچی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. David Whitehead, director of International 35s, a tennis circuit for ex-Grand Slam and Wimbledon players, organizes tailor-made tournaments.
[ترجمه گوگل]دیوید وایتهد، مدیر International 35s، یک پیست تنیس برای بازیکنان سابق گرند اسلم و ویمبلدون، مسابقات سفارشی را سازماندهی می کند
[ترجمه ترگمان]دیوید وایت هد، کارگردان ۳۵ s بین المللی، یک مدار تنیس برای بازیکنان ویمبلدون و ویمبلدون، برگزاری تورنمنت های سفارشی را سازماندهی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Barnsley keeper, Paul Whitehead had much better luck at his end.
[ترجمه گوگل]دروازه بان بارنزلی، پل وایتهد در پایان خود شانس بسیار بهتری داشت
[ترجمه ترگمان]The، پل Whitehead در نهایت شانس موفقیت بیشتری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Whitehead Club welcome all organizations, companies, schools and institutions to hold any activities.
[ترجمه گوگل]باشگاه وایتهد از کلیه سازمان ها، شرکت ها، مدارس و موسسات برای برگزاری هرگونه فعالیت استقبال می کند
[ترجمه ترگمان]وایت هد هال از همه سازمان ها، شرکت ها، مدارس و موسسات استقبال می کند تا هر گونه فعالیت را برگزار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. B ack at the shop, Idid whitehead never had the nerve todo.
[ترجمه گوگل]قبل از این در مغازه، سرسفید ایدید هرگز اعصاب انجام دادن را نداشت
[ترجمه ترگمان]ب - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His superior was Brigadier General Ennis Whitehead, deputy commander of the Fifth Air Force and just as irascible as Pappy.
[ترجمه گوگل]مافوق او سرتیپ انیس وایتهد، معاون فرمانده نیروی هوایی پنجم و به اندازه پاپی خشمگین بود
[ترجمه ترگمان]مافوق او سرتیپ General وایت هد، معاون فرمانده نیروی هوایی پنجم و به همان اندازه irascible بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All reality is process as Whitehead was moved to observe by his study of 20th century physics and as Heraclitus remarked long ago Nietzsche's beings are be comings as Richardson says and so are ours.
[ترجمه گوگل]تمام واقعیت فرآیندی است همانطور که وایتهد با مطالعه فیزیک قرن بیستم به مشاهده آن سوق پیدا کرد و همانطور که هراکلیتوس مدتها پیش اظهار داشت که موجودات نیچه همانطور که ریچاردسون می گوید و همینطور موجودات ما به وجود می آیند
[ترجمه ترگمان]تمام واقعیت فرآیندی است که Whitehead در مطالعه فیزیک قرن بیستم به آن عادت کرده بود و همان طور که Heraclitus اظهار داشت که موجودات نیچه به همان اندازه که ریچاردسون می گوید، تحت نظر هستند و ما هم همین طور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It requires a very unusual mind, Whitehead said, to undertake the analysis of a fact.
[ترجمه گوگل]به گفته وایتهد، برای تجزیه و تحلیل یک واقعیت، به ذهن بسیار غیرعادی نیاز است
[ترجمه ترگمان]وایت هد گفت که این کار به یک ذهن خیلی غیر عادی نیاز دارد تا تحلیل یک حقیقت را به عهده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• family name; alfred north whitehead (1861-1947), british mathematician who wrote "principia mathematica" with bertrand russell
milium, small white lump in the skin resulting from a clogged gland (pathology)
pimple with a head full of pus (slang)

پیشنهاد کاربران

کلمه ی فارسی ( نِزا " Neza ) : صدایی که به انسان آرامش میده
جوش سرسفید

بپرس