wetness

/ˈwetnəs//wet/

معنی: تری، نمداری
معانی دیگر: نمداری، تری

جمله های نمونه

1. Anti-perspirants stop wetness, deodorants stop odour.
[ترجمه گوگل]ضد تعریق ها رطوبت را متوقف می کنند، دئودورانت ها بوی بد را متوقف می کنند
[ترجمه ترگمان]آنتی - perspirants، رطوبت را متوقف کن و بو را متوقف کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He tasted warm wetness on his tongue and touched his lip and took away a bloodied finger.
[ترجمه گوگل]طعم خیسی گرم را روی زبانش چشید و لبش را لمس کرد و انگشتی خون آلود را برداشت
[ترجمه ترگمان]او خیسی گرم روی زبانش را چشید و لب خونی او را لمس کرد و انگشتش را به کناری کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She allowed him more, her own wetness making the entry smooth, no pain involved, only pleasure.
[ترجمه گوگل]او بیشتر به او اجازه داد، خیس بودن خودش ورود را آرام می کرد، بدون درد، فقط لذت
[ترجمه ترگمان]او بیش از اندازه به او اجازه داده بود که ورودی را صاف نگه دارد، هیچ دردی هم در کار نبود، فقط لذت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I forgot my wetness, my dripping jeans, the soggy waterlogged ground.
[ترجمه گوگل]خیس بودنم، شلوار جینم که چکه می کرد، زمین خیس و غرقاب را فراموش کردم
[ترجمه ترگمان]wetness را فراموش کردم، شلوار جینم بر روی زمین خیس خیس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He shut the gate behind Willie and the wetness from the top splashed into his face.
[ترجمه گوگل]دروازه را پشت ویلی بست و رطوبت از بالا به صورتش پاشید
[ترجمه ترگمان]او دروازه را پشت دست و ویلی بست و خیسی آن را روی صورتش پاشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Another key contributing factor is the warmth and wetness of skin.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از عوامل کلیدی کمک کننده گرمی و مرطوب بودن پوست است
[ترجمه ترگمان]یک عامل مهم دیگر، گرما و رطوبت پوست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The wetness of his tongue as it slipped over them made Kate arch her back with delight.
[ترجمه گوگل]خیس بودن زبانش در حالی که از روی آنها می لغزد باعث شد کیت با خوشحالی کمرش را خم کند
[ترجمه ترگمان]خیسی زبانش را همچنان که بر آن ها می خزید باعث شد که کیت با خوشحالی او را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Discussed are some methods for measuring the wetness of water drop - containing air.
[ترجمه گوگل]چند روش برای اندازه گیری رطوبت قطره آب - حاوی هوا مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]روش هایی برای اندازه گیری رطوبت هوا - که حاوی هوا هستند را مورد بحث قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Grain protein content of wetness management was highest, that of water layer management was lowest.
[ترجمه گوگل]محتوای پروتئین دانه مدیریت رطوبتی بالاترین و مدیریت لایه آب کمترین میزان را داشت
[ترجمه ترگمان]محتوای پروتیین دانه از مدیریت wetness بالاترین بود، که مدیریت لایه آب در پایین ترین سطح قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I imagined that feeling the wetness on the bottom of my feet made me a poet.
[ترجمه گوگل]تصور می کردم که احساس خیسی در ته پاهایم از من شاعر شده است
[ترجمه ترگمان]تصور کردم که حس می کنم خیسی روی پایم یک شاعر برایم ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He confirmed the wetness of the swimming trunks.
[ترجمه گوگل]او مرطوب بودن تنه های شنا را تایید کرد
[ترجمه ترگمان]او خیسی چمدان های swimming را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At the other end of the wetness scale, planet GJ 1214b, which orbits a red dwarf star, may be almost entirely water.
[ترجمه گوگل]در انتهای دیگر مقیاس رطوبت، سیاره GJ 1214b، که به دور یک ستاره کوتوله قرمز می چرخد، ممکن است تقریباً تماماً آب باشد
[ترجمه ترگمان]در طرف دیگر لایه wetness، سیاره gj ۱۲۱۴ b که در مدار یک ستاره کوتوله قرمز قرار دارد، ممکن است تقریبا به طور کامل آب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Moreover, The measured wetness can provide useful data for improving and optimizing design of turbine passage.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، رطوبت اندازه گیری شده می تواند داده های مفیدی را برای بهبود و بهینه سازی طراحی مسیر عبور توربین ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، رطوبت اندازه گیری شده می تواند داده های مفید برای بهبود و بهینه سازی طراحی مسیر توربین را فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The reheat cycle benefits from reduced wetness in the turbine exhaust, but presents an increased capital outlay in terms of reheater pipe-work to, from and within the boiler.
[ترجمه گوگل]چرخه گرم کردن مجدد از کاهش رطوبت در اگزوز توربین سود می برد، اما از نظر لوله کشی مجدد بخاری به، از و داخل دیگ بخار، هزینه سرمایه را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]چرخه reheat از رطوبت کم شده در اگزوز توربین سود می برد، اما هزینه سرمایه افزایش یافته را از نظر لوله reheater - کار به داخل دیگ بخار و درون دیگ بخار ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Depending on the presence of soil moisture, they are absent from very dry ground and vary in structure according to wetness.
[ترجمه گوگل]بسته به وجود رطوبت خاک، آنها در زمین بسیار خشک وجود ندارند و بر اساس رطوبت، ساختار متفاوتی دارند
[ترجمه ترگمان]بسته به وجود رطوبت خاک، آن ها از زمین بسیار خشک نیستند و در ساختار با توجه به رطوبت تغییر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تری (اسم)
wet, humidity, wetness

نمداری (اسم)
wetness

تخصصی

[عمران و معماری] تری

انگلیسی به انگلیسی

• moisture, dampness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : wet
✅️ اسم ( noun ) : wet / wetness
✅️ صفت ( adjective ) : wet
✅️ قید ( adverb ) : wetly

بپرس