wet down

/ˈwetˈdaʊn//wetdaʊn/

معنی: اب پاشی کردن، بوسیله اب پاشی خیس کردن
معانی دیگر: اب پاشی کردن، بوسیله اب پاشی خیس کردن

جمله های نمونه

1. He wet down the ground by buckets of water.
[ترجمه گوگل]او زمین را با سطل های آب خیس کرد
[ترجمه ترگمان]با سطل آب، زمین را خیس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That is supposed to be the sprinkler system for wetting down the dust.
[ترجمه گوگل]این قرار است سیستم آبپاش برای خیس کردن گرد و غبار باشد
[ترجمه ترگمان]این باید سیستم اطفا حریق باشه که خاک رو خیس کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Wet down the car before add the soap.
[ترجمه گوگل]قبل از اضافه کردن صابون، ماشین را خیس کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه صابون را اضافه کنید، اتومبیل را تر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A water truck wet down the street to give life and sheen to those surfaces which otherwise would have been murky, featureless blacks.
[ترجمه گوگل]یک کامیون آبی در خیابان خیس شد تا به سطوحی که در غیر این صورت سیاه و بی خاصیت بودند، زندگی و درخشندگی ببخشد
[ترجمه ترگمان]یک کامیون آبی در خیابان خیس شده بود تا به آن سطوحی که در غیر این صورت سیاه و بی شکل بود، برق و برق بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. STEP 4 Lightly wet down the path area.
[ترجمه گوگل]مرحله 4 ناحیه مسیر را به آرامی خیس کنید
[ترجمه ترگمان]مرحله ۴ به آرامی ناحیه مسیر را خیس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Plum rain wet down empty, a far cry from Stone Ridge ramp through the clouds.
[ترجمه گوگل]باران آلو خالي خيس شد، فاصله‌اي دور از استون ريج از ميان ابرها
[ترجمه ترگمان]راستش این است که باران در میان ابرها خیس و مرطوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "I do like to wet down a sale, " the fat man said happily, raising his voice above the sighing of the air conditioner.
[ترجمه گوگل]مرد چاق با خوشحالی گفت: "من دوست دارم یک فروش را خیس کنم "
[ترجمه ترگمان]مرد چاق با خوشحالی گفت: من دوست دارم فروش رو خیس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We continued to wet down the sails by buckest of water.
[ترجمه گوگل]به خیس کردن بادبان ها با سطل آب ادامه دادیم
[ترجمه ترگمان]همچنان که آب دریا را در آب فرو می کردیم، همچنان به دریا می رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You're all wet down here !
[ترجمه گوگل]تو اینجا خیس شدی !
[ترجمه ترگمان]تو اینجا خیس شدی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The paper is divided into anti - dropping, General chaetomium and wet down anti - dropping.
[ترجمه گوگل]کاغذ به دو دسته ضد ریزش، کاتومیوم عمومی و ضد ریزش مرطوب تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]این روزنامه به anti، ژنرال chaetomium و مرطوب کننده تقسیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lake County, Florida firefighter is seen in silhouette as he uses a hose line during overhaul operations to wet down the remains of a nighttime structure fire.
[ترجمه گوگل]آتش نشان لیک کانتی، فلوریدا در حالی که از یک خط شلنگ در طول عملیات تعمیرات اساسی برای خیس کردن بقایای آتش سوزی سازه شبانه استفاده می کند، دیده می شود
[ترجمه ترگمان]در بخش لیک، آتش نشان فلوریدا در سایه دیده می شود که از یک خط لوله در طول عملیات تعمیر و بازرسی برای خیس کردن بقایای یک آتش ساختار شبانه استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اب پاشی کردن (فعل)
sprinkle, wet down

به وسیله اب پاشی خیس کردن (فعل)
wet down

پیشنهاد کاربران

بپرس