welfare work

/ˈwelˌferˈwɜːrk//ˈwelfeəwɜːk/

کارهای بهزی گستر، کار در موسسات رفاه عمومی، فعالیت برای رفاه نیازمندان، کارهای عام المنفعه، امور خیریه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the organized efforts of a community, agency, or organization to improve the living conditions and job opportunities of its needy citizens.

جمله های نمونه

1. It needs you to sustain its welfare work and it can help you by providing comradeship and support.
[ترجمه گوگل]برای حفظ کار رفاهی خود به شما نیاز دارد و می تواند با ارائه رفاقت و حمایت به شما کمک کند
[ترجمه ترگمان]این کار به شما نیاز دارد که کار رفاه خود را حفظ کنید و می تواند با ایجاد دوستی و پشتیبانی به شما کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She involved herself into the public welfare work wholeheartedly.
[ترجمه گوگل]او با تمام وجود خود را درگیر کارهای رفاهی عمومی کرد
[ترجمه ترگمان]او با تمام وجود خود را در کار رفاه عمومی دخیل می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Social welfare work continued to develop.
[ترجمه گوگل]کار رفاه اجتماعی به توسعه ادامه داد
[ترجمه ترگمان]کار رفاه اجتماعی به رشد خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They have made a firm decision to improve welfare work.
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم قاطعانه ای برای بهبود کار رفاهی گرفته اند
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم محکمی برای بهبود عملکرد رفاهی اتخاذ کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The social welfare work continued to develop.
[ترجمه گوگل]کار رفاه اجتماعی به پیشرفت خود ادامه داد
[ترجمه ترگمان]کار رفاه اجتماعی به رشد خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The government must improve social welfare work and ensure the basic necessities for people in poverty.
[ترجمه گوگل]دولت باید کار رفاه اجتماعی را بهبود بخشد و نیازهای اولیه را برای افراد فقیر تامین کند
[ترجمه ترگمان]دولت باید کار رفاه اجتماعی را بهبود بخشد و نیازهای اولیه مردم در فقر را تضمین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Aging, social welfare work step by step, the social security into the track.
[ترجمه گوگل]سالمندی، کار رفاه اجتماعی گام به گام، تامین اجتماعی به مسیر
[ترجمه ترگمان]سالخوردگی، رفاه اجتماعی، قدم به قدم، امنیت اجتماعی در مسیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Though such competition frustrated him, Allen poured energies into welfare work, mutual aid, and preaching.
[ترجمه گوگل]اگرچه چنین رقابتی او را ناامید کرد، اما آلن انرژی خود را در امور رفاهی، کمک های متقابل و موعظه ریخت
[ترجمه ترگمان]اگر چه چنین رقابتی او را ناامید می کرد، آلن انرژی های خود را به کاره ای رفاهی، کمک متقابل و موعظه پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They would make it impossible to fund clubs and societies and would inevitably suppress much of our vital welfare work.
[ترجمه گوگل]آنها تامین مالی باشگاه ها و جوامع را غیرممکن می کنند و به ناچار بسیاری از کارهای حیاتی رفاهی ما را سرکوب می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها این کار را غیر ممکن می سازند تا باشگاه ها و جوامع را تامین مالی کنند و به ناچار بخش اعظم کاره ای رفاهی حیاتی ما را سرکوب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The survey also showed white - collar workers are rarely involved in public welfare work.
[ترجمه گوگل]این نظرسنجی همچنین نشان داد که کارگران یقه سفید به ندرت درگیر کارهای رفاهی عمومی هستند
[ترجمه ترگمان]این نظرسنجی همچنین نشان داد که کارگران یقه سفید به ندرت در کار رفاه عمومی شرکت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I began to devote more of my time to animal welfare work.
[ترجمه گوگل]شروع کردم به اختصاص بیشتر وقتم به کارهای حمایت از حیوانات
[ترجمه ترگمان]کم کم بیشتر وقتم را صرف کاره ای خیر و آسایش حیوانات می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A firm decision is made by the government to improve welfare work.
[ترجمه گوگل]تصمیم قاطع دولت برای بهبود کار رفاهی گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]تصمیم شرکت توسط دولت برای بهبود کار رفاه اتخاذ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• social work

پیشنهاد کاربران

بپرس