weak spot

جمله های نمونه

1. Everybody has some weak spot.
[ترجمه گوگل]هر کسی یه نقطه ضعف داره
[ترجمه ترگمان] همه نقطه ضعفی دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He knew her weak spot where Steve was concerned.
[ترجمه گوگل]او نقطه ضعف او را در مورد استیو می دانست
[ترجمه ترگمان]او نقطه ضعفش را می دانست که استیو در آن نگران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I carried on with my questions, sensing a weak spot in his story.
[ترجمه گوگل]من به سوالاتم ادامه دادم و نقطه ضعفی در داستان او احساس کردم
[ترجمه ترگمان]من به سوالات خود ادامه دادم و نقطه ضعفی را که در داستانش بود حس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I've always had a weak spot for chocolate.
[ترجمه گوگل]من همیشه یک نقطه ضعف برای شکلات داشتم
[ترجمه ترگمان]همیشه نقطه ضعفی برای شکلات داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Find a weak spot and pick at it.
[ترجمه گوگل]یک نقطه ضعف پیدا کنید و آن را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]نقطه ضعفی پیدا کنید و آن را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Its only weak spot is in coping with bigger potholes, which send a jarring crash through the bodyshell.
[ترجمه گوگل]تنها نقطه ضعف آن مقابله با چاله‌های بزرگ‌تر است که باعث فروپاشی بدنه می‌شوند
[ترجمه ترگمان]تنها نقطه ضعیف آن در مقابله با گودال های بزرگ تر است که از طریق the تصادف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If this type of interviewer senses a weak spot he or she will hang on in there - mercilessly.
[ترجمه گوگل]اگر این نوع از مصاحبه کننده نقطه ضعفی را احساس کند، بی رحمانه در آنجا ماندگار خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اگر این نوع مصاحبه کننده یک نقطه ضعف ضعیف باشد، او با بی رحمی در آنجا آویزان خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Does not Dimitrov put his finger on our weak spot?
[ترجمه گوگل]آیا دیمیتروف انگشتش را روی نقطه ضعف ما نمی گذارد؟
[ترجمه ترگمان]دیمیتروف! آیا دیمیتروف روی نقطه ضعف ما انگشت می گذارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The toxins obviously found a weak spot on your right cheek.
[ترجمه گوگل]سموم بدیهی است که نقطه ضعیفی در گونه راست شما پیدا کرده اند
[ترجمه ترگمان]سم مشخصا یه نقطه ضعفی روی گونه راستت پیدا کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Weak spot: Sudden bursts of temper.
[ترجمه گوگل]نقطه ضعف: انفجار ناگهانی خلق و خو
[ترجمه ترگمان]ناگهانی، ناگهانی و ناگهانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Skiing remained the weak spot of the Chinese team.
[ترجمه گوگل]اسکی نقطه ضعف تیم چین باقی ماند
[ترجمه ترگمان]اسکی نقطه ضعیف تیم چینی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mr Huckabee stabs this weak spot with a smile.
[ترجمه گوگل]آقای هاکبی با لبخند به این نقطه ضعف خنجر می زند
[ترجمه ترگمان]آقای هاکبی در این نقطه ضعیف با لبخند ضربه چاقو زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Meanwhile his temperament, always perhaps his weak spot, has been found wanting.
[ترجمه گوگل]در همین حال خلق و خوی او، همیشه شاید نقطه ضعف او، ناتوان بوده است
[ترجمه ترگمان]در خلال این مدت خلق و خوی او که همیشه شاید نقطه ضعفی او بود، پیدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The attenuation weak spot is the black strip in the lower left corner of the band.
[ترجمه گوگل]نقطه ضعف میرایی نوار سیاه در گوشه سمت چپ پایین نوار است
[ترجمه ترگمان]نقطه ضعفی، نوار سیاه در گوشه سمت چپ پایین باند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• weak point, part that is the weakest and most painful, least successful characteristic

پیشنهاد کاربران

بپرس