waterproof

/ˈwɒtərˌpruːf//ˈwɔːtəpruːf/

معنی: ضد اب، پاد اب، دافع اب، عایق اب
معانی دیگر: پارچه ی پاد آب، پاد آب، ضد آب، نم ناپذیر، ناتراوا، (انگلیس) پالتو بارانی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: not affected by water; not absorbent.
متضاد: absorbent
اسم ( noun )
• : تعریف: material or fabric that does not absorb water.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: waterproofs, waterproofing, waterproofed
مشتقات: waterproofer (n.), waterproofness (n.)
• : تعریف: to make waterproof.

جمله های نمونه

1.
ضد آب

2. this cardboard is not waterproof but it is water repellent
این مقوا ضد آب نیست ولی آب به خود نمی گیرد.

3. polyethylene film has been laminated to paper for waterproof bags
برای ساختن پاکت های مقاوم در برابر آب کاغذ را با لایه ای از پلی اتیلین پوشانده اند.

4. My mother bought me a waterproof watch.
[ترجمه گوگل]مادرم برایم ساعت ضد آب خرید
[ترجمه ترگمان] مادرم یه ساعت ضد آب برام خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a waterproof canopy over the platform.
[ترجمه گوگل]روی سکو یک سایبان ضد آب وجود داشت
[ترجمه ترگمان]روی سکو یک سایبان ضد آب وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rub the wax in to make the shoe waterproof .
[ترجمه گوگل]واکس را به داخل آن بمالید تا کفش ضد آب شود
[ترجمه ترگمان]موم را روی روغن بمالید تا کفش ضد آب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These are the electrical connectors, cased in waterproof plastic.
[ترجمه گوگل]این کانکتورهای الکتریکی هستند که در پلاستیک ضد آب قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]اینها the الکتریکی هستند که در پلاستیک ضد آب احاطه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My watch is shockproof and waterproof.
[ترجمه گوگل]ساعت من ضد ضربه و ضد آب است
[ترجمه ترگمان]ساعت من ضد آب و ضد آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Plastic sheeting was used to waterproof the shed.
[ترجمه گوگل]برای ضد آب بودن سوله از ورق های پلاستیکی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]ورقه پلاستیکی برای ضد آب دادن انبار به کار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The tent has a waterproof coating on both sides.
[ترجمه گوگل]چادر در دو طرف دارای روکش ضد آب می باشد
[ترجمه ترگمان]چادر پوشش ضد آب در هر دو طرف دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I wax my boots chiefly to waterproof them.
[ترجمه گوگل]چکمه هایم را عمدتاً واکس می زنم تا ضد آب شوند
[ترجمه ترگمان]بیشتر boots را واکس می زنم تا به آن ها ضد آب بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A waterproof membrane is built into the wall just above ground level.
[ترجمه گوگل]یک غشای ضد آب در دیوار درست بالای سطح زمین تعبیه شده است
[ترجمه ترگمان]یک غشا ضد آب درست بالای سطح زمین به دیوار ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The traditional backpack with a difference-it's waterproof.
[ترجمه گوگل]کوله پشتی سنتی با تفاوت - ضد آب است
[ترجمه ترگمان]کوله پشتی سنتی با یک تفاوت - ضد آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Characters and main use: Soft and light, high water proof and breathability . Good low temperature resistance and anti aging. Suitable for leisure wear and sports wear.
[ترجمه گوگل]کاراکترها و کاربرد اصلی: نرم و سبک، ضد آب و قابلیت تنفس بالا مقاومت خوب در دمای پایین و ضد پیری مناسب برای لباس های تفریحی و ورزشی
[ترجمه ترگمان]شخصیت ها و کاربرد اصلی: نرم و روشن، ضد آب بالا و breathability مقاومت در برابر دمای کم و مقاومت ضد پیری مناسب برای پوشیدن لباس و لباس ورزشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Water proof material is usually used for inner packing.
[ترجمه گوگل]مواد ضد آب معمولا برای بسته بندی داخلی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]مواد ضد آب معمولا برای بسته بندی داخلی مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The experiments show that vaseline has good water proof function and is suitable to be the material of preventing cable joint box soaking.
[ترجمه گوگل]آزمایش ها نشان می دهد که وازلین عملکرد ضد آب خوبی دارد و برای جلوگیری از خیساندن جعبه اتصال کابل مناسب است
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها نشان می دهند که vaseline دارای عملکرد ثابت آب خوبی است و مناسب آن است که ماده ای برای جلوگیری از خیس شدن جعبه اتصال کابل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Work table adopts water proof and wearable material, and can dismount easily.
[ترجمه گوگل]میز کار از مواد ضد آب و پوشیدنی استفاده می کند و می تواند به راحتی پیاده شود
[ترجمه ترگمان]میز کار از تایید آب و مواد پوشیدنی استفاده می کند و می تواند به آسانی از اسب پیاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The results indicate that water proof particleboard can be used as concrete moldboard instead of wood concrete moldboard in the same way, and recycled more than 9 times.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که تخته خرده چوب ضد آب را می توان به عنوان تخته قالب بتن به جای قالب بتن چوبی به همان روش استفاده کرد و بیش از 9 بار بازیافت کرد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که تخته خرده چوب می تواند به جای بتن پیش ساخته در همان روش، به عنوان moldboard بتونی مورد استفاده قرار گیرد و بیش از ۹ بار بازیافت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Stainless steel baffle - water proof and antimagnetic.
[ترجمه گوگل]بافل فولاد ضد زنگ - ضد آب و ضد مغناطیسی
[ترجمه ترگمان]دیواره فولادی ضد زنگ و ضد زنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Water proof agent for amianthus floor tile.
[ترجمه گوگل]عامل ضد آب برای کاشی کف آمیانتوس
[ترجمه ترگمان]نماینده ضد آب برای کاشی کف amianthus
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Cement end caps and water proof coax opening on the bottom.
[ترجمه گوگل]درپوش های انتهایی سیمانی و دهانه کواکسی ضد آب در قسمت پایین
[ترجمه ترگمان]درپوش انتهایی سیمان و کرم ضد اثبات آب در حال باز شدن در پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Evaporation. Excellent adhesion . Water proof well . Excellent flexibility and tractility. High gloss.
[ترجمه گوگل]تبخیر چسبندگی عالی چاه ضد آب انعطاف پذیری و کشش عالی براقیت بالا
[ترجمه ترگمان]Evaporation چسبندگی عالی دلیل آب هم خوب است انعطاف پذیری و انعطاف پذیری بسیار خوبی داشت برق زیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Products range covers: out door Power socket, water proof cable connector, water proof remote control switch box and full armoured cable kits.
[ترجمه گوگل]محدوده محصولات را پوشش می دهد: سوکت برق بیرونی، کانکتور کابل ضد آب، جعبه سوئیچ کنترل از راه دور ضد آب و کیت کابل زره پوش کامل
[ترجمه ترگمان]پوشش محدوده محصولات: سوکت برق در، اتصال کابل ثابت، کنترل آب، جعبه سوئیچ کنترل از راه دور و کیت های آموزشی کامل زرهی را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. They are green outputs of pollution free, innoxious, water proof, anti-fire, erosion resistance, fast color and non-deformation.
[ترجمه گوگل]آنها خروجی سبز بدون آلودگی، بی ضرر، ضد آب، ضد آتش، مقاومت در برابر فرسایش، رنگ سریع و بدون تغییر شکل هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها خروجی های سبز آلودگی، innoxious، اثبات آب، مقاومت ضد آتش، مقاومت به فرسایش، رنگ سریع و عدم تغییر شکل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Good seal, water proof, moistureproof, can prolong the life of goods.
[ترجمه گوگل]مهر و موم خوب، ضد آب، ضد رطوبت، می تواند عمر کالا را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]مهر خوب، اثبات آب، moistureproof، می تواند عمر کالاها را طولانی تر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. It introduces moist heat aging and sea - water proof tests carried out respectively on J - 71 adhesive and its complementary pliofilm J - 47A and J - 71 bonded joint.
[ترجمه گوگل]این آزمایش پیری حرارت مرطوب و ضد آب دریا را معرفی می کند که به ترتیب روی چسب J - 71 و پلیوفیلم مکمل آن J - 47A و J - 71 باند شده انجام شده است
[ترجمه ترگمان]این روش برای اتصال مرطوب کننده گرما و تست آب - آب به ترتیب بر روی چسب J - ۷۱ و pliofilm its J - ۴۷ A و J - ۷۱ به ترتیب انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The study shows that the sealant has a good bonding effect on concrete with better properties of water proof, weather resistance, chemical resistance and anti-freezing.
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان می دهد که درزگیر با خواص بهتر ضد آب، مقاومت در برابر آب و هوا، مقاومت شیمیایی و ضد یخ زدگی اثر چسبندگی خوبی روی بتن دارد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نشان می دهد که درزگیر یک اثر اتصال خوب بر بتن با خواص بهتر اثبات آب، مقاومت آب و هوا، مقاومت شیمیایی و ضد یخ زدایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضد اب (صفت)
waterproof

پاد اب (صفت)
waterproof

دافع اب (صفت)
waterproof, water-repellent

عایق اب (صفت)
waterproof

تخصصی

[عمران و معماری] عایق آب
[برق و الکترونیک] ضد آب
[نفت] ضد آب
[پلیمر] ضد آب، مقاوم به آب
[مهندسی گاز] عایق آب، رطوبت ناپذیر

انگلیسی به انگلیسی

• raincoat; water-resistant fabric
make water-resistant, make impervious to water
impervious to water
something that is waterproof does not let water pass through it.
a waterproof is a coat or other piece of clothing which does not let water in.
if you waterproof something, you make it waterproof.
invulnerable against water

پیشنهاد کاربران

● ضد آب ( صفت )
● بارانی ( اسم )
لباس ضد اب
raincoat; water - resistant fabric
• make water - resistant, make impervious to water
• impervious to water
• something that is waterproof does not let water pass through it.
• a waterproof is a coat or other piece of clothing which does not let water in.
...
[مشاهده متن کامل]

• if you waterproof something, you make it waterproof

بپرس