washout

/ˈwɑːˌʃɑːwt//ˈwɒʃaʊt/

معنی: شستشو، شکست، زیان، از پا در اوردن، کثافات را پاک کردن، از بین بردن، شستشو کردن
معانی دیگر: شستن با آب پر فشار، فرسایش، آب بردگی، باران شویش، گودی یا شکاف (در اثر فرسایش)، (خودمانی) 1- (از برنامه ی ورزشی یا آموزشی و غیره) حذف شدن، کناره گرفتن 2- مردود کردن، رد کردن، (از تیم و غیره) حذف کردن، محو کردن، ضرر، شکست، مردود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the erosion of soil, gravel, or other ground by a sudden heavy stream of water.
مشابه: wash

(2) تعریف: a hole, gap, or channel created by the eroding action of water.

(3) تعریف: (informal) a very disappointing person; utter failure.

- As a teacher, he's a washout.
[ترجمه گوگل] به عنوان یک معلم، او یک شسته و رفته است
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک معلم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: (informal) a thoroughly disappointing experience, event, or place.

- That new restaurant is a washout.
[ترجمه گوگل] آن رستوران جدید یک شستشو است
[ترجمه ترگمان] این رستوران جدید a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The party was a total washout.
[ترجمه گوگل]مهمانی کاملاً شسته شده بود
[ترجمه ترگمان]مهمانی به طور کلی شسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The last party was a bit of a washout - hardly anyone turned up.
[ترجمه گوگل]آخرین مهمانی کمی غم انگیز بود - به ندرت کسی حاضر شد
[ترجمه ترگمان]آخرین پارتی کمی of بود - به سختی کسی سر بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The picnic was a total washout - nobody turned up!
[ترجمه گوگل]پیک نیک یک شستشوی کامل بود - هیچ کس حاضر نشد!
[ترجمه ترگمان]گردش کامل بود هیچ کس رو به رو نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The game was a washout.
[ترجمه گوگل]بازی یک شستشو بود
[ترجمه ترگمان]بازی یک شکست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sterilisation of the gut by the washout can even prevent the cleavage.
[ترجمه گوگل]عقیم سازی روده توسط شستشو حتی می تواند از شکاف جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]استریل کردن شکم توسط شسته شده، حتی می تواند مانع تقسیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At a washout she sat in a cold stupor while Oliver lit the lantern and looked the place over.
[ترجمه گوگل]در یک غسل، او در حالت گیجی سرد نشسته بود در حالی که الیور فانوس را روشن می کرد و به آن مکان نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی اولیور فانوس را روشن کرد و به جای خود نگاه کرد، در حالتی سرد و سرد نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Washout occurs when material below the cloud is swept out by rain or snow as it falls.
[ترجمه گوگل]شستشو زمانی اتفاق می‌افتد که مواد زیر ابر هنگام باریدن توسط باران یا برف از بین می‌رود
[ترجمه ترگمان]زمانی اتفاق می افتد که ماده زیر ابر با باران و یا برف به هنگام سقوط از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The mission was a washout.
[ترجمه گوگل]ماموریت یک شستشو بود
[ترجمه ترگمان]این ماموریت یک شکست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Extremely water-resistant and withstands water washout and spray-off.
[ترجمه گوگل]بسیار مقاوم در برابر آب و مقاوم در برابر شستشو و پاشش آب
[ترجمه ترگمان]به شدت آب مقاوم در برابر آب و تخلیه آب مقطر و اسپری خشک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The graduation party was a washout because of the big storm.
[ترجمه گوگل]جشن فارغ التحصیلی به دلیل طوفان بزرگ یک غوطه ور بود
[ترجمه ترگمان]جشن فارغ التحصیلی به خاطر طوفان بزرگ، شسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The CNC billet aluminum washout base includes a brass bushing for longer low tolerance life.
[ترجمه گوگل]پایه شستشوی آلومینیوم بیلت CNC دارای یک بوش برنجی برای طول عمر کم تحمل بیشتر است
[ترجمه ترگمان]این پایه billet aluminum CNC شامل یک bushing برنجی برای تحمل کم تحمل پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After a washout period, patients were over to alternate treatment.
[ترجمه گوگل]پس از یک دوره شستشو، بیماران تحت درمان جایگزین قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]پس از یک دوره شستشو، بیماران به درمان دیگری دچار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Diversification has been a washout: stock markets have been almost perfectly correlated with each other.
[ترجمه گوگل]متنوع‌سازی یک شکست بوده است: بازارهای سهام تقریباً با یکدیگر همبستگی کامل دارند
[ترجمه ترگمان]تنوع زیستی یک مشکل است: بازارهای سهام تقریبا با یکدیگر ارتباط دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The rock concert was a washout.
[ترجمه گوگل]کنسرت راک یک شستشو بود
[ترجمه ترگمان]کنسرت راک یک شکست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was my job to wash out the fish tank.
[ترجمه گوگل]وظیفه من شستن مخزن ماهی بود
[ترجمه ترگمان]وظیفه من بود که مخزن ماهی ها رو بشورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. With permanent tints, the result won't wash out.
[ترجمه گوگل]با رنگ های دائمی، نتیجه شسته نمی شود
[ترجمه ترگمان]با tints دائمی، نتیجه نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Do you think these stains will wash out?
[ترجمه گوگل]به نظر شما این لکه ها پاک می شوند؟
[ترجمه ترگمان]آیا فکر می کنید این لکه ها از بین خواهند رفت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. I can't wash out the memory of the past.
[ترجمه گوگل]نمی توانم خاطرات گذشته را پاک کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم خاطره گذشته رو از بین ببرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. A semi-permanent hair dye will wash out after about three months.
[ترجمه گوگل]یک رنگ موی نیمه دائمی بعد از حدود سه ماه شسته می شود
[ترجمه ترگمان]یک رنگ نیمه دائم بعد از حدود سه ماه حمام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. These ink stains won't wash out.
[ترجمه گوگل]این لکه های جوهر پاک نمی شوند
[ترجمه ترگمان]این لکه های جوهر از بین نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. I'll just wash out this vase for flowers.
[ترجمه گوگل]من فقط این گلدان را برای گل می شوییم
[ترجمه ترگمان]من این گلدان را برای گل خواهم شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Wash out your ego every once in a while, as cleanliness is next to godliness not just in body but in humility as well. Terri Guillemets
[ترجمه گوگل]هر از چندگاهی نفس خود را بشویید، زیرا پاکیزگی در کنار خداپرستی نه تنها در بدن بلکه در فروتنی نیز هست تری گیلتز
[ترجمه ترگمان]خود را هر زمانی در یک زمان بشویید چون تمیزی در کنار godliness نه تنها در بدن است بلکه در تواضع نیز صادق است تری Guillemets
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. They strung the wash out on the wire, pressed clothespins at the end of each piece.
[ترجمه گوگل]آنها مواد شستشو را روی سیم می‌چسبانند و گیره‌های لباس را در انتهای هر قطعه فشار می‌دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها میله ها را با سیم آهنی بسته بودند و در پایان هر قطعه بسته می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Every second day I wash out this room - because it's only lino.
[ترجمه گوگل]هر روز دوم این اتاق را می شوم - چون فقط لینو است
[ترجمه ترگمان]هر روز که این اتاق را تمیز می کنم، چون فقط لینو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. A good act does not wash out the bad, nor a bad act the good. Each should have its own reward. George R. R. Martin
[ترجمه گوگل]یک کار خوب، بدی را از بین نمی برد و نه یک کار بد، خوب را هر کدام باید پاداش خود را داشته باشد جورج آر آر مارتین
[ترجمه ترگمان]یک عمل خوب، بد را تمیز نمی کند، و نه یک عمل بد را خوب انجام می دهد هر یک باید پاداش خودش را داشته باشد جورج آر ر مارتین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. A lot of hair dyes are designed to wash out after three or four washes.
[ترجمه گوگل]بسیاری از رنگ‌های مو طوری طراحی شده‌اند که پس از سه یا چهار بار شستشو از بین می‌روند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رنگ های مو برای شستن بعد از سه یا چهار شستشو طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. I'll just go and wash out these glasses.
[ترجمه گوگل]من فقط می روم و این لیوان ها را می شوم
[ترجمه ترگمان]میرم این عینکت رو بشورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Alan and I could at last wash out the roundhouse and be quit of the memorials of those whom we had slain .
[ترجمه گوگل]من و آلن بالاخره توانستیم خانه گرد را بشوییم و از یادبود کسانی که کشته بودیم رها شویم
[ترجمه ترگمان]من و الن باید هر دو بار دیگر با هم دست و پای خود را بشویم و از دو یادگار کسانی که کشته بودیم صرف نظر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Such observation could not wash out the interference pattern.
[ترجمه گوگل]چنین مشاهده ای نمی تواند الگوی تداخل را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]چنین مشاهداتی نمی تواند الگوی تداخل را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شستشو (اسم)
ablution, wash, rinse, laundering, washout, bathing, souse, purification, embrocation, bath, elution, lavation, lotion

شکست (اسم)
fracture, deflection, break, washout, failure, reverse, defeat, setback, losing, breakage, defeasance, defeature, refraction, flunk, fizzle, plumper, unsuccess

زیان (اسم)
loss, evil, forfeiture, hurt, damage, ill, harm, wash out, drawback, disadvantage, disservice, detriment, incommodity, forfeit, scathe

از پا در اوردن (فعل)
wash out, fag, wear down, kayo, knockout

کثافات را پاک کردن (فعل)
wash out

از بین بردن (فعل)
destroy, spoil, annihilate, eradicate, put down, swoop, wash out, liquidate, liquidize, depredate, extirpate

شستشو کردن (فعل)
bath, tub, wash out, bathe, lave

تخصصی

[عمران و معماری] آب بردگی
[زمین شناسی] آب بردگی - از میان رفتن عوارض کنار یک رودخانه(مانند پل و تاسیسات مشابه) بدلیل ریزش باران شدید و طغیان رودخانه
[نساجی] شستشوکردن - پاک کردن با آب - از بین بردن - محو کردن

انگلیسی به انگلیسی

• total failure (informal); washing away of soil; hole or crevice made by erosion
if an event or project is a washout, it is a total failure; an informal word.

پیشنهاد کاربران

افتضاح
فاجعه
Wash :شستن
Washout :شستن و خارج کردن از تصویر
استعاره از از بین بردن - محو کردن - حذف کردن
. You make me feel a wash - out
به درد نخور؟
بی مصرف؟
شکست - a complete failure
شستن مختصر
مثلا یه اب به سرو صورت زدن
washout ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: آب بَرندگی
تعریف: وضعیتی که در آن جریان بیش ازحد سیال موجب خروج جامدات از حوض هوادهی یا زلال ساز می شود
چیزی را شستن مثلاً دست یا دهان
کم رنگ . کم نور
مایه تأسف
You are a washout
تو مایه تأسفی.
کنسل کردن مسابقه یا اتفاقی براثر باران شدید
خشکی ، پاک شدن
آب شستگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس