washed up

/ˈwɑːʃtˈəp//wɒʃtʌp/

تباه، کار از کار گذشته، فرسوده، از پا افتاده، بکلی تحلیل رفته، محو شده، دلسرد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: (informal) no longer successful or effective; failed or finished, often after a period of earlier success.
مشابه: done for

(2) تعریف: cleaned or scrubbed.

انگلیسی به انگلیسی

• someone who is washed up is at the end of their career with no prospects for the future; used in informal american english.

پیشنهاد کاربران

اصطلاح "washed up" به معنای کسی یا چیزی که موقعیت یا موفقیت قبلی خود را از دست داده و دیگر به همان سطح یا اهمیتی نخواهد رسید، استفاده می شود. این اصطلاح اغلب برای اشاره به فرد یا چیزی که از برتری و موفقیت گذشته و دارای کارایی یا ارزش کمتری شده، به کار می رود.
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه تاریخی این اصطلاح ممکن است از عبارت هایی مانند "to wash ashore" یا به اصطلاح های دریایی مربوط به اشیاء یا بوارش که توسط موج ها به ساحل آورده می شوند، بازمی گردد. وقتی چیزی توسط امواج به ساحل آورده شود، معمولاً این نشانه ای از ختم یا پایان سفر یا ماجرا است.
منبعCHATGPT4. 00

If a person or an organization is washed up they will never be successful again
به ته خط رسیدن
This is not a washed up you must keep going.
این تهش نیست تو باید ادامه بدی
@لَنگویچ
به درد نخور، بی مصرف، ناتوان، فرسوده،
If you are washed up, you are no longer successful and you have no chance of success in the future: The tragedy of being a dancer is that you're all washed up by the time you're 35
از کار افتاده
Has - been
از کار افتادن
Has - been
شکست
دلسرد
خرابه
جابجا کردن با جریان اب

بی مصرف
شکست خورده
ناتوان

بپرس