warble

/ˈwɔːrbl̩//ˈwɔːbl̩/

معنی: سرود، چهچه، چهچه زدن، سراییدن، چهچهه زدن
معانی دیگر: (به ویژه پرنده) چهچه زدن، به صورت ترانه یا آواز بیان کردن، چهچهه، آواز، (با کتابت) آواز خواندن، (اسب) جای زین، غده ای که در اثر فشار زین بر پشت اسب به وجود می آید

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: warbles, warbling, warbled
• : تعریف: to sing or make sounds with trilling or quivering notes.
مشابه: quaver

- A nightingale warbled in the woods, and we stopped walking in order to listen.
[ترجمه ویهان] یک بلبل در جنگل چهچه زد، و ما برای گوش دادن راه رفتن را متوقف کردیم.
|
[ترجمه گوگل] بلبلی در جنگل می پیچید و ما از راه رفتن بازماندیم تا گوش کنیم
[ترجمه ترگمان] یک بلبل در جنگل زمزمه کرد و ما به راه رفتن ادامه دادیم تا به آن ها گوش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to sing (a song or the like) with trills and quavers.
مشابه: quaver
اسم ( noun )
• : تعریف: the act or sound of warbling.

جمله های نمونه

1. our canary's warble
آواز قناری ما

2. Was that you I heard warbling in the bathroom this morning?
[ترجمه گوگل]این بودی که من امروز صبح در حمام صدای خرخر شنیدم؟
[ترجمه ترگمان]این چیزی بود که امروز صبح توی دستشویی شنیدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A flock of birds was already warbling a cheerful morning chorus.
[ترجمه گوگل]دسته ای از پرندگان از قبل در حال نواختن یک گروه کر شاد صبحگاهی بودند
[ترجمه ترگمان]یک دسته پرنده از هم اکنون سرود نشاط انگیز صبحگاهی را در حال چهچهه زدن می خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bird continued to warble.
[ترجمه گوگل]پرنده به چرخیدن ادامه داد
[ترجمه ترگمان]پرنده به خواندن warble ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Perhaps Clinton will inexplicably start warbling bird calls.
[ترجمه گوگل]شاید کلینتون به طور غیرقابل توضیحی شروع به صدا زدن پرندگان کند
[ترجمه ترگمان]شاید کلینتون به طور غیرقابل توجیهی تماس پرنده خود را آغاز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And what kind of tunes would be warbling along in the background?
[ترجمه گوگل]و چه نوع آهنگ هایی در پس زمینه به صدا در می آیند؟
[ترجمه ترگمان]و چه نوع آهنگ هایی در پس زمینه پخش خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Charity woke to a warbling voice singing happily.
[ترجمه گوگل]چاریتی با صدای هولناکی که با خوشحالی می خواند از خواب بیدار شد
[ترجمه ترگمان]چریتی با خوشحالی شروع به آواز خواندن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The trimphone extension warbled urgently from the wall.
[ترجمه گوگل]اکستنشن تریفون فوراً از روی دیوار پیچید
[ترجمه ترگمان]دنباله trimphone مصرانه از دیوار به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mills warbled a few notes.
[ترجمه گوگل]میلز چند نت را به صدا درآورد
[ترجمه ترگمان]میلز چند یادداشت را می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She warbled as she worked.
[ترجمه گوگل]او در حین کار گیج می زد
[ترجمه ترگمان]همچنان که کار می کرد، می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I feel like singing, warbling, yodeling to Mr B and the Duke.
[ترجمه گوگل]دلم می‌خواهد برای آقای B و دوک آواز بخوانم، بخوانم
[ترجمه ترگمان]دلم می خواهد آواز بخوانم، آواز بخوانم، آواز بخوانم، آقای بی کر و دوک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I heard a peculiar warbling from the living room.
[ترجمه گوگل]از اتاق نشیمن صدایی عجیب شنیدم
[ترجمه ترگمان]صدای warbling عجیبی از اتاق نشیمن شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It leapt back into the air with an explosive flutter of wing and tail, warbling consternation, signalling alarm.
[ترجمه گوگل]با یک تکان انفجاری بال و دم، حیرت تابناک، زنگ هشدار به هوا برگشت
[ترجمه ترگمان]به سرعت به هوا پرید و در حالی که آژیر و دمش را به صدا در اورده بود، در حالی که زنگ خطر را به صدا در می اورد، زنگ هشدار را به صدا در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرود (اسم)
singing, song, sing, anthem, hymn, chant, chanson, cantata, canticle, psalm, canto, carol, twitter, twittering, warble, hymnody

چهچه (اسم)
carol, twitter, twittering, warble, chatter, chirrup

چهچه زدن (فعل)
chitter, twitter, warble, chatter, trill

سراییدن (فعل)
sing, intone, warble, vocalize, troll

چهچهه زدن (فعل)
warble

انگلیسی به انگلیسی

• trilled and modulated voice; hard lump on horse´s back caused by a saddle
sing with trilled and modulated voice
when a bird warbles, it sings pleasantly; a literary word.

پیشنهاد کاربران

معنی Warble ووربُلدر زبان ترکی ( ترکمنی )
Warble - Enووبیل - ˈwɔːbl̩ - ˈwɔːrbl̩ ووربُل= سرود، چهچه، چهچه زدن، سراییدن، چهچهه زدن
معانی دیگر: ( به ویژه پرنده ) چهچه زدن، به صورت ترانه یا آواز بیان کردن، چهچهه، آواز، ( با کتابت ) آواز خواندن، ( اسب ) جای زین، غده ای که در اثر فشار زین بر پشت اسب به وجود می آید
...
[مشاهده متن کامل]

Warble - Turkووربُل=نواخته شدن، کوبیده شدن، سرود، چهچه، چهچه زدن، سراییدن، چهچهه زدن، و. . .
War وور Wur=ضرب، کوبش، نواخت، زده، ضربت، تفقد، دلجویی، ملاطفت، نوازش، سرایش، سرود، صدای موسیقی نوا، آواز، ضربه، و. . . - ( به معنی War رجوع شود )
jaň wur جانگ وور= زنگ بزن
Saz wur ساز وور= ساز و آواز بزن، آهنگ بزن ( بنواز )
Ble بیلbil= دانایی، آگاهی، اطلاع، ، و –فعل امر بیلمکbilmek= دانستن، فهمیدن، آگاه شدن، و. . .
Ble بُلbol= زیاد، شدید، قلمبه، غده، شد، شده، زود، تند، باش، بشو، بمان، و. . . فعل امر بُلماکbolmak=بودن، شدن، اجرا شدن، انجام گرفتن، کرده شدن، ماندن، و. . . - bol zad بُل زاد=چیز زیاد ( قلمبه، غده مانند، و. . . ) - bu yerde bol بو یِرده بُل= در اینجا باش ( بمان، و. . . )
Warble ووربُل=نواخته شده، سروده شده، نواخته، کوبیده شده، کوفته شده ، و. . . - نواخته ( طبل و مانند آن ) . ( فرهنگ فارسی معین )
Warble ووربُل=آواز زیاد و شدید، آواز تند ( چهچهه ) ، آواز پرنده، آواز بلبل، قلمبه زده، و. . . .

Warbling sirens rose in the air.
چهچه
larks were warbling in the trees

بپرس