waiver

/ˈweɪvər//ˈweɪvə/

معنی: چشم پوشی، لغو، ابطال، صرفنظر
معانی دیگر: چشم پوشی (از حق خود و غیره)، اعراض، (حقوق - از قانون یا وظیفه و غیره) معاف کردن، مستثنی کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the intentional relinquishing of a right, claim, or privilege, or a suspension of an existing rule or policy.

- The city may grant a waiver to the group to allow them to hold their event in the city park.
[ترجمه گوگل] شهر ممکن است به گروه معافیت دهد تا به آنها اجازه دهد رویداد خود را در پارک شهر برگزار کنند
[ترجمه ترگمان] این شهر ممکن است به این گروه چشم پوشی کرده و به آن ها اجازه دهد تا رویداد خود را در پارک شهر برگزار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a document expressing such an act.
مشابه: release

جمله های نمونه

1. They were persuaded to sign a waiver of claims against the landlord.
[ترجمه گوگل]آنها متقاعد شدند که معافیت از ادعاها علیه صاحبخانه را امضا کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها متقاعد شدند که ادعای چشم پوشی از ادعاها علیه صاحبخانه را به امضا برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We had to sign a waiver, giving up any rights to the land in the future.
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم یک معافیت امضا کنیم و در آینده از هر گونه حقی برای زمین صرف نظر کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید این معافیت را امضا کنیم و هیچ گونه حقی برای زمین در آینده قائل شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is a waiver program, where vehicles that show a 30 percent improvement can obtain the license sticker.
[ترجمه گوگل]یک برنامه معافیت وجود دارد که در آن وسایل نقلیه ای که 30 درصد پیشرفت نشان می دهند می توانند برچسب گواهینامه را دریافت کنند
[ترجمه ترگمان]یک برنامه اسقاط کافه وجود دارد که در آن وسایل نقلیه که ۳۰ درصد بهبود را نشان می دهند می توانند برچسب گواهی نامه را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The issue of waiver is particularly important where a buyer rejects the goods for a wrong reason.
[ترجمه گوگل]موضوع چشم پوشی به ویژه در مواردی مهم است که خریدار کالا را به دلیل اشتباهی رد کند
[ترجمه ترگمان]مساله اعراض از اهمیت ویژه ای برخوردار است که در آن خریدار کالا را به دلیل غلط رد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Accordingly, absent the contracting state's explicit waiver of all aspects of its sovereign immunity, its assets will generally enjoy immunity from execution.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، در صورت عدم چشم پوشی صریح دولت متعاهد از تمام جنبه های مصونیت حاکمیتی خود، دارایی های آن به طور کلی از مصونیت اعدام برخوردار خواهند شد
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، غیبت صریح دولت از تمامی جوانب ایمنی مستقل خود، به طور کلی از مصونیت ناشی از اعدام برخوردار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Is there any process for getting a waiver for test cases?
[ترجمه گوگل]آیا فرآیندی برای گرفتن معافیت برای موارد آزمایشی وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ فرآیندی برای به دست آوردن چشم پوشی از موارد آزمایش وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Article 46 The beneficiary may waiver the beneficial right of the trust.
[ترجمه گوگل]ماده 46 ذی نفع می تواند از حق منفعت امانت صرف نظر کند
[ترجمه ترگمان]ماده ۴۶ ذی نفع می تواند از حق سودمند تراست چشم پوشی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the APA waiver does not extend to claims for " money damages ".
[ترجمه گوگل]اما معافیت APA شامل ادعاهای مربوط به "خسارات مالی" نمی شود
[ترجمه ترگمان]اما چشم پوشی ای پی ای به ادعاها مبنی بر \"خسارات مالی\" تمدید نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. JURISDICTION, VENUE, WAIVER OF JURY TRIAL AND SHORTENING OF LIMITATIONS PERIOD.
[ترجمه گوگل]صلاحیت، محل برگزاری، چشم پوشی از محاکمه هیئت منصفه و کوتاه شدن مدت محدودیت ها
[ترجمه ترگمان]با این حال، TRIAL، VENUE، WAIVER OF و shortening محدودیت ها محدودیت های محدودیت ها را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Of course, such waiver should be approved by a three - fourths majority of GATT parties.
[ترجمه گوگل]البته، چنین معافیتی باید با اکثریت سه چهارم احزاب GATT تصویب شود
[ترجمه ترگمان]البته، این معافیت را باید با اکثریت سه چهارم از احزاب GATT (GATT)تایید نمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A waiver is not valid or binding on the party granting that waiver unless made in writing.
[ترجمه گوگل]انصراف برای طرفی که آن معافیت را اعطا می کند معتبر یا الزام آور نیست مگر اینکه به صورت کتبی انجام شود
[ترجمه ترگمان]اعراض از شرط، معتبر و یا الزام آور نیست به شرط آنکه این ابطال به صورت کتبی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Waiver or acquiescence presupposes that the person to be bound is fully cognizant of his rights.
[ترجمه گوگل]اعراض یا رضایت مستلزم آن است که شخص مقید به حقوق خود کاملاً آگاه باشد
[ترجمه ترگمان]Waiver یا acquiescence پیش فرض این است که فرد موظف است به طور کامل از حقوقش آگاه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the same day, the waiver of personal savings deposit interest tax.
[ترجمه گوگل]در همان روز، معافیت مالیات بر سود سپرده های پس انداز شخصی
[ترجمه ترگمان]در همان روز، چشم پوشی از حساب های پس انداز شخصی، مالیات بر سود را به حساب می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A possible alternative to the draconian consequences of decertification is extending the probationary waiver another year, officials say.
[ترجمه گوگل]مقامات می گویند که یک جایگزین احتمالی برای عواقب شدید صدور گواهینامه، تمدید معافیت آزمایشی یک سال دیگر است
[ترجمه ترگمان]به گفته مسئولان، یک جایگزین ممکن برای پیامدهای سخت گیرانه of، سال دیگر کاهش مشروط را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چشم پوشی (اسم)
renunciation, abnegation, waiver, connivance, condonation

لغو (اسم)
waiver, abolition, cancellation, repeal, revocation

ابطال (اسم)
waiver, cancellation, annulment, revoke, nullification, rescission, disproof, defeasance, vitiation, voidance

صرفنظر (اسم)
surrender, waiver

تخصصی

[حقوق] اعراض (یا انصراف) از حق، اسقاط حق

انگلیسی به انگلیسی

• act of waiving a claim; document waving rights or a claim

پیشنهاد کاربران

رضایتنامه
واگذاشت
تعلیقه
این کلمه گاه در متون حقوقی ایالات متحده به معنی اصلاحیه ها/الحاقیه هایی است که ایالت ها در قوانین فدرال اعمال می کنند و بعضی مواد آنها را موقتاً یا دائماً تعطیل می کنند تا دستشان برای تعامل با گروههای خاصی که در قانون فدرال مشخصاً به آنها پرداخته نشده است باز باشد. متأسفانه در متون حقوقی ایران کلمه ای که این دست قوانین را دربربگیرد پیدا نکردم. کلمه قدیمی تعلیقه ( دستور مقامات پایین تر ) به همین معنی است ولی مصطلح نیست و عموم هم احتمالاً آن را به درستی درک نمی کنند. برای همین از کلمه �واگذاری� ( تفویض ) صورت �واگذاشت� ( تفویضیه ) را پیشنهاد می کنم که هم معنی تفویض می دهد و هم در حالت اسمی �وا - گذاشت� ( رهاکردن، درتعلیق رهاکردن ) می توان آن را برای این دسته از قوانین به کار برد.
...
[مشاهده متن کامل]

▪️ waver = نوسان - دو دلی - تردید - پس و پیش روی - مردد بودن - این دست و آن دست کردن - متغیر بودن - پس و پیش رفتن
▪️ waiver = چشم پوشی از حق قانونی خود
▪️▪️▪️
@CNN. com
Biden administration restores Iran sanction waiver as time runs out to salvage nuclear deal
مستثنی، معافیت exemption
U. S. renews waiver for Iraq to import Iranian electricity, this brief extension of the waiver to allow time for the formation of a credible government in Iraq.
انصراف داوطلبانه از حق وحقوق خود
معافیت
visa waiver معافیت از ویزا - عدم نیاز به درخواست و ارانه ویزا
ابراء کردن - اسقاط حق ( تخصصی حقوق )
عفو
1. waiver سند یا فرم انصراف و یا چشم پوشی از حقی قانونی است و معمولا این واژه با مکتوب بودن پیوند دارد. 2. همچنین به ورزشکاری که تیمی را ترک و به تیم دیگر ملحق می شود می گویند he is on waivers ( معنای دوم با استناد با Cambridge dictionary )

بپرس