win over

جمله های نمونه

1. An extra-time penalty gave Barcelona a last-gasp win over Chelsea.
[ترجمه گوگل]یک پنالتی در وقت اضافه باعث شد تا بارسلونا در آخرین لحظه مقابل چلسی پیروز شود
[ترجمه ترگمان]یک پنالتی با زمان اضافی به بارسلونا رسید که آخرین پیروزی تیم چلسی را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. France swept to a 6win over Denmark.
[ترجمه گوگل]فرانسه با 6 برد مقابل دانمارک به پیروزی رسید
[ترجمه ترگمان]فرانسه به پیروزی ۶ بر دانمارک پایان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the under-16 event England had their first win over Germany.
[ترجمه گوگل]در مسابقات زیر 16 سال انگلیس اولین برد خود را مقابل آلمان کسب کرد
[ترجمه ترگمان]در مسابقات زیر ۱۶ سال انگلستان، انگلستان اولین پیروزی خود را بر آلمان به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The women's team romped to a 132-81 win over Ireland.
[ترجمه گوگل]تیم بانوان با نتیجه 132 بر 81 مقابل ایرلند پیروز شد
[ترجمه ترگمان]تیم زنان در مقابل ایرلند با امتیاز ۱۳۲ - ۸۱ سر باز زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cork scrambled a 10 win over Monaghan.
[ترجمه گوگل]کورک 10 پیروزی مقابل موناگان به دست آورد
[ترجمه ترگمان]کورک ۱۰ پیروزی در مقابل Monaghan را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their win over old rivals Manchester United was the high point in their season.
[ترجمه گوگل]پیروزی آنها بر رقیب قدیمی منچستریونایتد نقطه اوج فصل آنها بود
[ترجمه ترگمان]پیروزی آن ها نسبت به رقبای قدیمی منچستر یونایتد نقطه اوج خود در فصل آن ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Liverpool gained a thrilling 5?4 win over Glenavon.
[ترجمه گوگل]لیورپول با نتیجه 5 بر 4 مقابل گلناون پیروز شد
[ترجمه ترگمان]لیورپول \"تو شهر\" لیورپول \"هیجانی پیدا کرده؟\" چهار تا بردم تو Glenavon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. United hit the jackpot with a 5-0 win over Liverpool.
[ترجمه گوگل]یونایتد با پیروزی 5-0 مقابل لیورپول به جکپات دست یافت
[ترجمه ترگمان]با پیروزی ۵ بر ۰ در لیورپول، تیم منچستر یونایتد را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. McGrath scored the decider in Villa's 2-1 home win over Forest.
[ترجمه گوگل]مک گرات در پیروزی خانگی 2-1 ویلا مقابل فارست گل تعیین کننده را زد
[ترجمه ترگمان]مک گراث مدال طلا را در خانه ۲ - ۱ ویلا در مقابل جنگل به ثمر رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Australia's rugby union side enjoyed a record-breaking win over France.
[ترجمه گوگل]تیم اتحادیه راگبی استرالیا با پیروزی مقابل فرانسه رکوردشکنی کرد
[ترجمه ترگمان]تیم راگبی استرالیا از پیروزی رکورد شکنی در فرانسه برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She showed real character in her attempts to win over the crowd.
[ترجمه گوگل]او شخصیت واقعی خود را در تلاش برای جلب نظر جمعیت نشان داد
[ترجمه ترگمان]او در تلاش برای پیروز شدن بر جمعیت، شخصیت واقعی خود را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That seemed unlikely to win over the malcontents, but it may have been just enough to get the president home.
[ترجمه گوگل]به نظر بعید به نظر می رسید که بر نارضایتی ها پیروز شود، اما شاید برای بازگرداندن رئیس جمهور به خانه کافی بود
[ترجمه ترگمان]این به نظر بعید به نظر می رسید که بر علیه شورشی پیروز شود، اما ممکن بود کافی باشد که رئیس جمهور را به خانه برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their 7-6 win over previously unbeaten West Hartlepool leaves then as one of only two unbeaten teams in the Courage national divisions.
[ترجمه گوگل]پیروزی 7-6 آنها مقابل وست هارتلپول که قبلا شکست ناپذیر بود، پس از آن به عنوان یکی از تنها دو تیم شکست ناپذیر در بخش های ملی شجاعت ترک می کند
[ترجمه ترگمان]پیروزی ۷ - ۶ آن ها در مقابل Hartlepool غربی که قبلا بدون شکست بود، به عنوان یکی از دو تیم بدون شکست در بخش های ملی شجاع باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And the underdogs fully deserved their win over the Galway men.
[ترجمه گوگل]و تیم های ضعیف کاملاً مستحق پیروزی بر مردان گالوی بودند
[ترجمه ترگمان]و the کام لا سزاوار آن بودند که men شهر را فتح کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• persuade, cause someone to agree with one's cause

پیشنهاد کاربران

win someone over
( UK also win someone round )
to persuade someone to support you or agree with you, often when they were opposed to you before:
متقاعد/ مجاب کردن کسی برای این که از شما حمایت کند یا با شما موافق باشد، اغلب در زمانی که قبلاً با شما مخالف بوده.
...
[مشاهده متن کامل]

مخ کسی را زدن ( محاوره ای )
He's not sure about the idea, but I'm sure we'll win him over in the end.
This is the last chance for the candidates to win over voters.
He is campaigning hard to win over his critics.
The mobile phone company sought to win round investors concerned about the damage caused by falling share prices.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/win-over
موافقت کسی را جلب کردن
مجاب کردن
موافقت کسی را جلب کردن
( کسی را ) با خود همراه کردن
– I'm sure we'll win him over in the end
– Her eloquence won over the audience
– They are trying to win over the undecided voters
make willing
synonyms: prevail on
come over
convince
persuade
talk into
cajole
جلب نظر
اعتماد کسی را جلب کردن
تفوق یافتن
متقائد کردن - موافق کردن - قانع کردن کسی برای جلب حمایت و تأیید او
متقائد کردن - موافق کردن، حمایت و تأیید کسی را گرفتن
وادار کردن
( دل ) کسی رو با خود همراه ساختن

دل به دست آوردن
دوستی کسی را جلب کردن ، محبت کسی را جلب کردن
جلب کردن و به دست آوردن. . .
متقاعد ساختن
Win over= get over = overcome
غالب شدن، غلبه کردن، پیروز شدن، چیره شدن، مسلط یافتن، تسلط پیدا کردن
غالب آمدن، غالب شدن، پیروز شدن، چیره شدن، تسلط پیدا کردن، تسلط یافتن، غلبه کردن، مسلط گشتن، مسلط شدن
Ex:
To win over your ego.
موافقت. . . را جلب کردن
قانع کردن - جلب توافق کردن
فائق آمدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس