1. All her drawings have a touch of whimsy.
[ترجمه گوگل]تمام نقاشیهای او حسی از هوس دارند
[ترجمه ترگمان] همه drawings یه جورایی هوس دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His speech was full of whimsy.
3. His smile broadened and his eyes twinkled with whimsy.
[ترجمه گوگل]لبخندش گشاد شد و چشمانش از هوس برق زدند
[ترجمه ترگمان]لبخندش بزرگ تر شد و چشمانش از هیجان برق زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A touch of whimsy, fantasy or fun.
[ترجمه گوگل]لمسی از هوس، فانتزی یا سرگرم کننده
[ترجمه ترگمان] یه ذره هوس، رویا یا تفریح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Thus Wish veers dizzily from gleeful whimsy to cosmic angst; from unconfident extroversion to manic introspection.
[ترجمه گوگل]بنابراین Wish به طرز سرگیجهآمیزی از هوسهای شادیآور به اضطراب کیهانی تغییر میکند از برونگرایی نامطمئن تا درون نگری شیدایی
[ترجمه ترگمان]از این رو، Wish از هوس پرنشاط تا angst کیهانی، از برون گرایی unconfident تا درون گرایی دیوانه کننده، گیج و گیج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Karla Hour's designs combine style and whimsy.
[ترجمه گوگل]طرح های کارلا ساعت ترکیبی از سبک و هوس است
[ترجمه ترگمان]طرح های ساعت Karla ترکیبی از سبک و شیطنت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Beautiful young people are the whimsy of nature, but beautiful old people are true wokes of art.
[ترجمه گوگل]جوانان زیبا هوس طبیعت هستند، اما پیران زیبا بیدارهای واقعی هنر هستند
[ترجمه ترگمان]جوانان زیبا the طبیعت هستند، اما مردم زیبا wokes واقعی هنر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Whimsy can be humorous to someone with time to enjoy it.
[ترجمه گوگل]هوس می تواند برای کسی شوخ طبعانه باشد که زمان لذت بردن از آن را دارد
[ترجمه ترگمان]فرد می تواند برای لذت بردن از آن با کسی شوخی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Worse, the whimsy : car - owners can choose anywhere they want, not just where they live.
[ترجمه گوگل]بدتر از آن، هوی و هوس: مالکان خودرو می توانند هر جایی را که می خواهند انتخاب کنند، نه فقط محل زندگی خود
[ترجمه ترگمان]بدتر از آن، the: صاحبان ماشین می توانند هر جایی که می خواهند را انتخاب کنند، نه فقط جایی که زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But romanticizing the whimsy of classic American cars is to romanticize the decades-old trade embargo that the United States has imposed on Cuba.
[ترجمه گوگل]اما رمانتیک کردن هوی و هوس خودروهای کلاسیک آمریکایی به معنای رمانتیک کردن تحریم تجاری چند دهه ای است که ایالات متحده علیه کوبا اعمال کرده است
[ترجمه ترگمان]اما romanticizing the از ماشین های قدیمی آمریکایی، تحریم کردن تحریم تجارت چند دهه ای که ایالات متحده بر کوبا تحمیل کرده است، می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Gratify her every whimsy ; viewed from another perspective, that's loveliness, or evidence of her innocence.
[ترجمه گوگل]هر هوس او را راضی کن ; از منظری دیگر، این دوست داشتنی یا دلیلی بر بی گناهی اوست
[ترجمه ترگمان]هر گونه شیطنت و شیطنت را به او گوشزد می کرد؛ از یک دیدگاه دیگر، این زیبایی را، یا شواهدی از بی گناهی او می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He had a whimsy about flying to the moon.
13. Colourmusic have been praised for their whimsy and vaguely psych-folk stylings.
[ترجمه گوگل]Colourmusic به دلیل سبک های عجیب و غریب و مبهم روان-فولکلور مورد ستایش قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]Colourmusic برای سرگرمی و طرز مبهمی از سبک psych مردم تعریف و تمجید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Personally I've always considered mime to be a lot of whimsy.
[ترجمه گوگل]من شخصاً همیشه میم را یک هوسبازی میدانستم
[ترجمه ترگمان]من شخصا بازی تقلیدی را با یک شوخی زیاد در نظر گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید