هنگام راه رفتن دور شدن از جایی، به راه ادامه دادن
بزن و در رو
دور شدن ، نا دیده گرفتن
Walk away just ignore them
همین طوری بیا ، فقط نادیدشون بگیر ، یا بهشون توجه نکن
Why'd you walk away like that
چرا اینجوری میذاری میری
Stay close to me , walk slow
... [مشاهده متن کامل]
از من زیاد دور نشو ، اروم راه برو
Do you want to walk away , or should
میری دنبال کارت یا من برم پی کارم
Don't walk away from me
از پیشم نرو
If I call abort everybody walk away immediately
هروقت زنگ زدم همه فلنگو ببندید د رید فورا
دور شدن ، نا دیده گرفتن
همین طوری بیا ، فقط نادیدشون بگیر ، یا بهشون توجه نکن
چرا اینجوری میذاری میری
... [مشاهده متن کامل]
از من زیاد دور نشو ، اروم راه برو
میری دنبال کارت یا من برم پی کارم
از پیشم نرو
هروقت زنگ زدم همه فلنگو ببندید د رید فورا
انجام ندادن
کنار کشیدن
بیخیال مذاکره شدن و ادامه ندادن
در مذاکره، معنای صرف نظر کردن هم می دهد.
شانه خالی کردن
راهشو گرفت رفت . . . گذاشت رفت
دویدن ، فرار کردن
بیرون رفتن از. . .
بزن برو و فرار کن
دور شدن
بزن به چاک.
راهتو بکش برو.
راهتو بکش برو.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)