vote out


(با رای دادن) کسی را از شغل خود برکنار کردن

جمله های نمونه

1. He wasn't voted out;he was counted out.
[ترجمه گوگل]او رای ندادند، او حساب شد
[ترجمه ترگمان]او انتخاب نکرده بود؛ او حساب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Social Democrats were voted out after 15 years in power.
[ترجمه طوبی کهندانی] سوسیال دموکرات ها پس از ۱۵ سال در قدرت بودن, از دور خارج شدند.
|
[ترجمه گوگل]سوسیال دموکرات ها پس از 15 سال قدرت رای دادند
[ترجمه ترگمان]سوسیال دموکرات پس از ۱۵ سال قدرت به خارج از کشور رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was voted out of office.
[ترجمه گوگل]او از سمت خود برکنار شد
[ترجمه ترگمان]او به خارج از اداره رای داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And of course we all know we can vote out our councillors.
[ترجمه گوگل]و البته همه ما می دانیم که می توانیم به اعضای شورای شهرمان رای بدهیم
[ترجمه ترگمان]و البته همه ما می دانیم که می توانیم به اعضای councillors رای بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After he was voted out of power, few people attached much weight to what he said.
[ترجمه گوگل]پس از برکناری او از قدرت، افراد کمی اهمیت زیادی به سخنان او می‌دادند
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه او از قدرت برکنار شد، افراد کمی به آنچه که گفته بود وزن اضافه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Both of them were voted out.
[ترجمه گوگل]هر دوی آنها رای منفی دادند
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was voted out of office/off the board.
[ترجمه گوگل]او از سمت خود برکنار شد / از هیئت مدیره خارج شد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان رئیس هیات مدیره انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With policies like that, he'll be voted out in the next election.
[ترجمه گوگل]با چنین سیاست هایی، او در انتخابات بعدی رای خواهد داد
[ترجمه ترگمان]با سیاست هایی مانند این، او در انتخابات بعدی رای خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The chances are that the government will be voted out of office.
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود دارد که دولت برکنار شود
[ترجمه ترگمان]شانس این است که دولت به خارج از دفتر رای داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They voted out the measure.
[ترجمه گوگل]آنها به این اقدام رای دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها به این اقدام رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The French electorate voted out the socialists.
[ترجمه گوگل]رای دهندگان فرانسوی به سوسیالیست ها رای دادند
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان فرانسوی سوسیالیست ها را رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After being voted out of office, Rios Montt seemed consigned to political obscurity.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که ریوس مونت پس از رای گیری از سمت خود برکنار شد و در ابهام سیاسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ریوس بعد از اینکه از قدرت برکنار شدند به نظر می رسد که به ابهام سیاسی سپرده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The blunt-talking Yorkshireman has been voted out as chairman of the Umpires' Association by his fellow pros.
[ترجمه گوگل]یورکشایرمن صراحتاً به عنوان رئیس انجمن داوران توسط همکاران موافق خود رای داده است
[ترجمه ترگمان]The که صحبت می کند، به عنوان رئیس انجمن Umpires توسط مزایا به عنوان رئیس انجمن Umpires انتخاب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Communist Party was voted out of power in the nation's first democratic elections in decades.
[ترجمه گوگل]حزب کمونیست در اولین انتخابات دموکراتیک کشور پس از چند دهه از قدرت کنار گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]حزب کمونیست در اولین انتخابات دموکراتیک در دهه های گذشته از قدرت برکنار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• win an election

پیشنهاد کاربران

Meaning:
1 ) If people vote out a particular person or political party, they give that person or party so few votes in an official election that they no longer hold a position of power.
2 ) vote somebody ↔ out
...
[مشاهده متن کامل]

phrasal verb
to remove someone from a position of power by voting
💠 With policies like that, he’ll be voted out in the next election.
3 ) To expel the holder of an office or other position through an act of voting.

رای منفی - عزل کردن

بپرس