vogue

/voʊɡ//vəʊɡ/

معنی: رواج، رسم معمول، گشاده رو، عمومی ورایج
معانی دیگر: محبوبیت، (معمولا با: the) مد، (مورد) پسند، رایج (voguish هم می گویند)، عادت، مرسوم، متداول

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition or quality of being generally popular, approved, or accepted.
مشابه: style

- What was in vogue two years ago is outdated now.
[ترجمه محمد مهدی] چیزی که دو سال پیش رو مد بوده است، اکنون منسوخ گردیده.
|
[ترجمه پارسا] در دو سال گذشته؛ دوگانگی درحال حاضا منسوخ شده است
|
[ترجمه گوگل] آنچه دو سال پیش مد بود اکنون منسوخ شده است
[ترجمه ترگمان] آنچه در این دو سال گذشته متداول بود اکنون کهنه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the fashion or style during a certain time period.
مشابه: mode, style, trend

- High heels seem to be the vogue again.
[ترجمه فرزاد] به نظر می رسد که کفش پاشنه بلند دوباره مد شده است.
|
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد که کفش های پاشنه بلند دوباره مد شده اند
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسد که کفش پاشنه بلند دوباره از مد افتاده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. in vogue
رایج

2. to come into vogue
رایج شدن،رواج یافتن

3. Cycling enjoyed a vogue at the end of the nineteenth century.
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری در پایان قرن نوزدهم رواج یافت
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواری در اواخر قرن نوزدهم از یک مد برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His novels had a great vogue ten years ago.
[ترجمه گوگل]رمان های او ده سال پیش رواج زیادی داشت
[ترجمه ترگمان]رمان او ده سال پیش این کتاب را چاپ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Short skirts are very much in vogue just now.
[ترجمه گوگل]دامن های کوتاه در حال حاضر بسیار مد شده اند
[ترجمه ترگمان]اکنون دامن کوتاه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Despite the vogue for so-called health teas, there is no evidence that they are any healthier.
[ترجمه محمد شجاعی] علی رغم رواجی که چایی های به اصطلاح سلامت دارن، هیچ مدرکی وجود نداره که اونا سالم تر هستند
|
[ترجمه گوگل]با وجود مرسوم بودن چای های به اصطلاح بهداشتی، هیچ مدرکی مبنی بر سالم تر بودن آنها وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]علی رغم رواج انواع چای که به آن گفته می شود، هیچ مدرکی وجود ندارد که آن ها سالم تر باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He did fashion photography for Vogue magazine.
[ترجمه گوگل]او عکاسی مد را برای مجله ووگ انجام داد
[ترجمه ترگمان]او عکاسی مد را برای مجله ووگ آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Vogue magazine quickly became the bible of fashionable women.
[ترجمه گوگل]مجله ووگ به سرعت به کتاب مقدس زنان شیک پوش تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]مجله تایمز به سرعت کتاب مقدس زنان مد روز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Suntanning first came into vogue in the mid-1930s.
[ترجمه گوگل]برنزه شدن برنزه اولین بار در اواسط دهه 1930 رواج یافت
[ترجمه ترگمان]اولین بار در اواسط دهه ۱۹۳۰ رایج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The postwar vogue for tearing down buildings virtually destroyed the city's architecture.
[ترجمه گوگل]رواج پس از جنگ برای تخریب ساختمان ها عملاً معماری شهر را نابود کرد
[ترجمه ترگمان]دوران پس از جنگ برای پاره کردن ساختمان ها عملا معماری شهر را ویران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "Community" is one of the vogue words of the new government.
[ترجمه گوگل]«جامعه» یکی از کلمات رایج دولت جدید است
[ترجمه ترگمان]\"جامعه\" یکی از کلمات متداول دولت جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Disaster movies are currently out of vogue.
[ترجمه گوگل]فیلم های فاجعه در حال حاضر از مد افتاده اند
[ترجمه ترگمان]فیلم های فجایع در حال حاضر مد روز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pale colours are much more in vogue than autumnal bronzes and coppers.
[ترجمه گوگل]رنگ های کم رنگ بسیار بیشتر از رنگ های برنزی و مسی پاییزی مد هستند
[ترجمه ترگمان]رنگ های بی روح خیلی بیشتر از اشیای برنز و مسی رنگ ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sixties music has come back into vogue.
[ترجمه گوگل]موسیقی دهه شصت دوباره به مد بازگشته است
[ترجمه ترگمان]موسیقی Sixties دوباره به صورت vogue درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Short hair came back into vogue about ten years ago.
[ترجمه گوگل]موهای کوتاه حدود ده سال پیش دوباره به مد آمد
[ترجمه ترگمان]موهای کوتاه حدود ده سال پیش متداول شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Scooters have recently come back into vogue.
[ترجمه گوگل]اسکوترها اخیراً به مد بازگشته اند
[ترجمه ترگمان]scooters تازگی ها مد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رواج (اسم)
prevalence, propagation, circulation, currency, vogue

رسم معمول (اسم)
institution, vogue

گشاده رو (اسم)
vogue

عمومی و رایج (اسم)
vogue

انگلیسی به انگلیسی

• monthly american magazine for women, one of the leading english-language women's magazines (covers topics such as: health, beauty, fashion, arts, etc.)
fashion; popularity

پیشنهاد کاربران

تازه ترین و آخرین مد
fashion, craze, custom, mode, style, trend, way
- in vogue: popularity, acceptance, currency, favour, prevalence, usage, use
رسم معمول، رواج، عادت، مرسوم، مد، متداول، عمومی ورایج
وگ اسم مجله مد هم هست
رایج، مرسوم
متداول
The treatment that used to be given for this illnes is now out of vouge
درمانی که برای این بیماری در گذشته استفاده میشد امروزه منسوخ شده است ( راج نیست ) .
در جمله بالا به این نتیجه میرسیم که در حالت منفی به عنوان رایج نبودن و منسوخ بودن مورد استفاده قرار میگیرد
مد یک آهنگ هم بیلی آیلیش به همین اسم داره

مد زودگذر
چیری که برای مدت کوتاهی رواج پیدا میکنه و مد میشه
Temprarily in fashion
روند, اقبال عمومی
she likes to vogue her
لیلی رایج عموم

بپرس