virtuosity

/vərt͡ʃuːˈɑːsəti//ˌvɜːt͡ʃʊˈɒsɪti/

معنی: ذوق هنرپیشگی، استعداد هنرهای زیبا یا فنون
معانی دیگر: هنرمندی، ذوق هنری، (نوازندگی) مهارت، خوشنوازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: exceptional ability, style, or skill, esp. as expressed in the fine arts.
مترادف: expertise, mastery, prowess
مشابه: art, artistry, bravura, brilliance, excellence, facility, genius, master hand, musicianship, preeminence, skill

- Her operatic virtuosity is internationally known.
[ترجمه گوگل] استعداد اپرا او در سطح بین المللی شناخته شده است
[ترجمه ترگمان] مهارت اپرایی او در سطح بین المللی شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. she performed with virtuosity on the piano
با هنرمندی پیانو نواخت.

2. At that time, his virtuosity on the trumpet had no parallel in jazz.
[ترجمه گوگل]در آن زمان، مهارت او در ترومپت مشابهی در جاز نداشت
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، استعداد هنرپیشگی او در ترومپت هم هیچ شباهتی به جاز نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It displays the extraordinary virtuosity which this scheme encourages, but has at the same time great sculptural power.
[ترجمه گوگل]این طرح مهارت فوق‌العاده‌ای را نشان می‌دهد که این طرح تشویق می‌کند، اما در عین حال قدرت مجسمه‌سازی زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]آن مهارت فوق العاده ای را که این طرح به آن تشویق می کند، به نمایش می گذارد، اما در عین حال قدرت مجسمه ای عظیم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the Chopin and Corelli Variations virtuosity is in general subservient to long-term musical goals.
[ترجمه گوگل]در واریاسیون های شوپن و کورلی، فضیلت به طور کلی تابع اهداف بلند مدت موسیقی است
[ترجمه ترگمان]در این Chopin و Corelli، هنر نوازندگی به طور کلی تابع اهداف موسیقی بلند مدت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Because of the present-day search for virtuosity many dancers can attempt such roles after they have mastered its technique.
[ترجمه گوگل]به دلیل جستجوی امروزی برای مهارت، بسیاری از رقصندگان پس از تسلط بر تکنیک آن می توانند چنین نقش هایی را انجام دهند
[ترجمه ترگمان]به دلیل جستجوی روز حاضر، بسیاری از رقصندگان پس از تسلط بر تکنیک خود، می توانند چنین نقش هایی را ایفا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His virtuosity and clarity is a welcome oasis in the current clouded debate: whither modern architecture?
[ترجمه گوگل]مهارت و وضوح او یک واحه خوشایند در بحث ابری کنونی است: معماری مدرن کجاست؟
[ترجمه ترگمان]مهارت و وضوح او یک واحه خوشایند در بحث ابری فعلی است: معماری مدرن کجا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. matchless virtuosity at the keyboard.
[ترجمه گوگل]مهارت بی نظیر در صفحه کلید
[ترجمه ترگمان]مهارت و مهارت بی نظیر در صفحه کلید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The age was sanctioning a cinema of technical virtuosity and social statement.
[ترجمه گوگل]عصر، سینمای فضیلت فنی و بیانیه اجتماعی را تحریم می کرد
[ترجمه ترگمان]این عصر به عنوان یک سینمای مهارت فنی و بیانیه اجتماعی پذیرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Prettiness, elegance, virtuosity are out.
[ترجمه گوگل]زیبایی، ظرافت، ظرافت ظاهر شده است
[ترجمه ترگمان]prettiness، ظرافت، استعداد هنرپیشگی در کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At that time, his virtuosity on the violin had no parallel in classical music.
[ترجمه گوگل]در آن زمان، مهارت او در ویولن هیچ شباهتی در موسیقی کلاسیک نداشت
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، مهارت او در ویولن، در موسیقی کلاسیک موازی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To play the piano. With virtuosity.
[ترجمه گوگل]نواختن پیانو با فضیلت
[ترجمه ترگمان]که پیانو بزنی با استعداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His virtuosity on a $ 000 banjo won consistent applause.
[ترجمه گوگل]مهارت او در یک بانجو 000 دلاری مورد تشویق مداوم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ذوق و استعداد او در زمینه a، با کف زدن سازگار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A string quartet puts virtuosity before virtue and helps define a new music genre. Vixens with violins.
[ترجمه گوگل]کوارتت زهی فضیلت را بر فضیلت مقدم می‌دارد و به تعریف یک سبک موسیقی جدید کمک می‌کند دزدان با ویولن
[ترجمه ترگمان]یک کوارتت زهی را قبل از فضیلت به کار می اندازد و به تعریف ژانر موسیقی جدید کمک می کند vixens با ویولون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The violinist's virtuosity has amazed audiences all over the world .
[ترجمه گوگل]مهارت این ویولن باعث شگفتی مخاطبان در سراسر جهان شده است
[ترجمه ترگمان]مهارت ویولن نواز تماشاگران را در سراسر جهان به حیرت انداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ذوق هنرپیشگی (اسم)
virtuosity

استعداد هنرهای زیبا یا فنون (اسم)
virtuosity

انگلیسی به انگلیسی

• exceptional skill or ability in a certain field (especially music); great appreciation for or knowledge of fine arts
virtuosity is great skill in performing something, such as playing an instrument, dancing, or acting.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : virtue / virtuosity
✅️ صفت ( adjective ) : virtuous
✅️ قید ( adverb ) : virtuously
ذوق هنری
مهارت هنری
فضیلت گرایی
virtuosity ( موسیقی )
واژه مصوب: چیره دستی
تعریف: مهارت فنی خارق العاده در اجرای موسیقی
هنرمندی
تبحر
A very high degree of skill in performing or playing

بپرس