variform

/ˌveərɪˈfɔːrm//ˌveərɪˈfɔːm/

معنی: گوناگون، دارای چندین شکل، مختلف الشکل
معانی دیگر: چندشکل، چنددیس، ورداریخت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: variformly (adv.)
• : تعریف: varied in form; having a variety of forms.

جمله های نمونه

1. Gonservative treatment with drugs was variform and its success rate was more than 85%.
[ترجمه گوگل]درمان محافظه کارانه با دارو متغیر بود و میزان موفقیت آن بیش از 85 درصد بود
[ترجمه ترگمان]درمان Gonservative با دارو variform بود و میزان موفقیت آن بیش از ۸۵ درصد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conclusion:The clinical manifestation of extranodal malignant lymphoma was variform, which could be misdiagnosed frequently.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: تظاهرات بالینی لنفوم بدخیم خارج گرهی وریفورم بود که ممکن است اغلب به اشتباه تشخیص داده شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ظهور بالینی extranodal بدخیم variform بود که به طور مرتب تشخیص داده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Inner Mongolia is large in area, rich in mineral resources and variform in geological environment.
[ترجمه گوگل]مغولستان داخلی از نظر مساحت بزرگ، غنی از منابع معدنی و از نظر محیط زمین شناسی متنوع است
[ترجمه ترگمان]مغولستان مرکزی بزرگ است و غنی از منابع معدنی و variform در محیط زمین شناسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, the complex social change and the difference of each country decide the variform ownership pattern of socialism.
[ترجمه گوگل]با این حال، تغییرات پیچیده اجتماعی و تفاوت هر کشور، الگوی مالکیت متنوع سوسیالیسم را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، تغییر اجتماعی پیچیده و تفاوت هر کشور، الگوی مالکیت اشتراکی سوسیالیسم را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results:Clinically all6cases showed severe erosion or ulcer of the oral mucosa with variform skin lesions. Solidary internal tumor was detected by CT in all cases.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: از نظر بالینی، همه 6 مورد فرسایش یا زخم شدید مخاط دهان با ضایعات پوستی واریفورم را نشان دادند تومور داخلی یکپارچه با سی تی در تمام موارد تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]نتایج: clinically all۶cases فرسایش شدید یا زخم مخاط شفاهی را با آسیب های پوستی variform نشان داد در تمام موارد، تومور داخلی Solidary توسط CT تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The primary ossification centers of the vertebral body could found clearly with a variform.
[ترجمه گوگل]مراکز استخوان‌بندی اولیه بدن مهره‌ها را می‌توان به وضوح با یک وریفورم پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]مراکز اولیه اصلی ستون فقرات می توانست به وضوح با یک variform پیدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some other shape fuel assemblies were also discussed simply. Calculation results show that the DRAGON code can be used to calculate variform fuel assembly and the precision is high.
[ترجمه گوگل]برخی دیگر از مجموعه های سوخت شکل نیز به سادگی مورد بحث قرار گرفتند نتایج محاسبات نشان می دهد که کد DRAGON را می توان برای محاسبه مونتاژ سوخت متغیر استفاده کرد و دقت بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]برخی از انواع دیگر انواع سوخت نیز به سادگی مورد بحث قرار گرفتند نتایج محاسبه نشان می دهد که کد DRAGON می تواند برای محاسبه مونتاژ سوخت variform استفاده شود و دقت بالا باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گوناگون (صفت)
variant, varied, pied, various, diverse, multiple, miscellaneous, multifarious, protean, varicolored, varicoloured, variform

دارای چندین شکل (صفت)
variform

مختلف الشکل (صفت)
variform

پیشنهاد کاربران

بپرس