valor

/ˈvælər//ˈvælə/

معنی: شجاعت، دلیری، اهمیت، دلاوری، ارزش شخصی و اجتماعی، ارزش مادی
معانی دیگر: رشادت، بی باکی، تهور، دلاوری (انگلیس: valour)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: boldness in facing danger; courage; bravery.
مترادف: boldness, bravery, courage, guts, intrepidity, pluck, stout-heartedness
متضاد: cowardice, pusillanimity
مشابه: chivalry, daring, gallantry, heroism, mettle, moxie, nerve, prowess, spunk

- The troops fought with great valor.
[ترجمه گوگل] نیروها با شجاعت زیادی جنگیدند
[ترجمه ترگمان] سربازان با دلیری فراوان جنگیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was killed and posthumously received a medal for valor.
[ترجمه سلام] خر
|
[ترجمه گوگل] او کشته شد و پس از مرگ مدال شجاعت دریافت کرد
[ترجمه ترگمان] او کشته شد و پس از مرگ مدال شجاعت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his decency and valor
بزرگواری و شجاعت او

2. discretion is the better part of valor
بهترین بخش شجاعت احتیاط است،آدم دلیر باید محتاط باشد

3. Our patriotic soldiers disputed every inch of ground during the battle.
[ترجمه گوگل]سربازان وطن پرست ما در طول نبرد هر وجب از زمین را مورد اختلاف قرار دادند
[ترجمه ترگمان]سربازان وطن پرست ما هر اینچ زمین را در طی این نبرد مورد اختلاف قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The losing team disputed the contest up until the final minute of play.
[ترجمه گوگل]تیم بازنده تا آخرین دقیقه بازی رقابت را به چالش کشید
[ترجمه ترگمان]تیم بازنده مسابقه را تا دقیقه آخر بازی مورد مناقشه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many occupants of the building were attracted by the noisy dispute.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ساکنان ساختمان به دلیل اختلافات پر سر و صدا جذب شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ساکنان ساختمان با اختلاف پر سر و صدا توجه خود را به خود جلب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Discretion is the better part of valor.
[ترجمه گوگل]احتیاط بخش بهتری از شجاعت است
[ترجمه ترگمان]بینش، بخش بهتری از دلاوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With characteristic rashness and valor, Peter plunged into the icy water.
[ترجمه گوگل]پیتر با عجله و شجاعت خاصی در آب یخی فرو رفت
[ترجمه ترگمان]پیتر با گستاخی و شجاعت خاص خود را در آب سرد فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He showed valor and skill on the battlefield.
[ترجمه گوگل]او در میدان جنگ شجاعت و مهارت نشان داد
[ترجمه ترگمان]او دلیری و مهارت را در میدان نبرد نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fortitude is distinct from valor.
[ترجمه گوگل]استقامت از شجاعت متمایز است
[ترجمه ترگمان]شجاعت متمایز از دلاوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tiger - Great fierceness and valor when enraged to combat; one whose resentment will be dangerous if aroused.
[ترجمه گوگل]ببر - خشم و شجاعت زیاد در هنگام جنگیدن کسی که عصبانیتش در صورت تحریک خطرناک خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ببر و دلاوری و دلیری بزرگ در هنگام خشم برای مبارزه، کسی که اگر برانگیخته شود خطرناک خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wherever true valor is found, true modesty will there abound.
[ترجمه گوگل]هر جا شجاعت واقعی یافت شود، فروتنی واقعی در آنجا فراوان خواهد بود
[ترجمه ترگمان]هر جا که شجاعت حقیقی یافت می شود، تواضع واقعی به حد وفور وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At the summit the stamina and valor of our fighter pilots remained unconquerable and supreme.
[ترجمه گوگل]در قله، استقامت و شجاعت خلبانان جنگنده ما تسخیر ناپذیر و عالی باقی ماند
[ترجمه ترگمان]در این نشست استقامت و شجاعت خلبانان جنگنده ما همچنان شکست ناپذیر و عالی باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was also a mighty man of valor, but a leper.
[ترجمه گوگل]او همچنین مردی توانا و شجاع، اما جذامی بود
[ترجمه ترگمان]او مردی مقتدر و شجاع بود، بلکه یک جذامی هم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Or about the valor of the memorization gymnastics, challenging oneself always to know more.
[ترجمه گوگل]یا در مورد شجاعت ژیمناستیک حفظ کردن، همیشه خود را به چالش می کشد تا بیشتر بداند
[ترجمه ترگمان]یا در مورد شجاعت ژیمناستیک memorization که همیشه خود را به مبارزه می طلبد بیش از این چیزی نمی داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It's the same valor that endured the stinging cold of Valley Forge.
[ترجمه گوگل]این همان دلاوری است که سرمای سوزان دره فورج را تحمل کرد
[ترجمه ترگمان]این همان دلاوری است که بر سرمای گزنده ای که فورج دره Forge را تحمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Click here for the Valor article in Sport Pilot magazine.
[ترجمه گوگل]برای مقاله Valor در مجله Sport Pilot اینجا را کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]برای مقاله Valor در مجله ورزشی ورزشی اینجا کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Changquan demands quickness and valor, and it is liked by young people.
[ترجمه گوگل]چانگ کوان به سرعت و شجاعت نیاز دارد و مورد علاقه جوانان است
[ترجمه ترگمان]Changquan به سرعت و دلیری نیاز دارد، و جوانان نیز آن را دوست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شجاعت (اسم)
courage, pluck, bravery, valor, heroism, gallantry, manhood, valiancy, valiance

دلیری (اسم)
courage, glamor, bravery, valor, spunk, chivalry

اهمیت (اسم)
matter, significance, emphasis, stress, circumstance, gravity, magnitude, moment, pith, valor, importance, dimension, notability

دلاوری (اسم)
courage, valor, gallantry, valiancy, prowess, errantry, valiance

ارزش شخصی و اجتماعی (اسم)
valor, valour

ارزش مادی (اسم)
valor, valour

انگلیسی به انگلیسی

• heroism, courage

پیشنهاد کاربران

جگرآور
شیردل
valor ( n ) ( v�lər ) ( Canadian English valour ) =great courage, especially in war, e. g. Six members of the platoon already have been recommended for medals of valor. valorous ( adj )
valor
دلیری، شجاعت
شهامت هم می توان معنا کرد
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : valorize
✅️ اسم ( noun ) : valor ( valour ) / valorization
✅️ صفت ( adjective ) : valorous
✅️ قید ( adverb ) : valorously
شجاعت، دلیری

بپرس