valgus


(پزشکی) دارای پای کمانی، پا چنبری، خمیدگی به سمت خارج، برون کژی، پا چنبری خمیدگی به سمت خارج، چنبری

جمله های نمونه

1. They may be suffering from hammer-toe, hallux valgus and Achilles tendon damage.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است از آسیب انگشت چکشی، هالوکس والگوس و تاندون آشیل رنج ببرند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است از ضربات چکش، hallux valgus و آسیب دیدگی نخاعی رنج ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ball and socket valgus osteotomy in intertrochanteric region of femur for correction of coxa vara in 10 children(14 hips)with ages ranging from 6 to 1years is reported.
[ترجمه گوگل]استئوتومی بال و سوکت والگوس در ناحیه بین تروکانتریک فمور برای اصلاح کوکسا وارا در 10 کودک (14 باسن) با سنین 6 تا 1 سال گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]بال و سوکت valgus در ناحیه intertrochanteric استخوان ران برای تصحیح of vara در ۱۰ کودک (۱۴ ران)با سنین مختلف از ۶ تا ۱ سال گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusions: A subtrochanteric valgus osteotomy is effective in treating a nonunion of proximal femoral fractures, especially in patients with mild leg length discrepancies.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: استئوتومی ساب تروکانتریک والگوس در درمان عدم اتصال شکستگی‌های پروگزیمال فمور، به‌ویژه در بیمارانی که ناهماهنگی خفیف طول پا دارند، مؤثر است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: A valgus osteotomy در درمان شکستگی استخوان رانی مجاور، به خصوص در بیماران با اختلافات طول پای ملایم، موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion Miniinvasive therapy of hallux valgus is an ideal method because it is safe and convenient.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری درمان کم تهاجمی هالوکس والگوس یک روش ایده آل است زیرا ایمن و راحت است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روش درمانی hallux of یک روش ایده آل برای این است که ایمن و مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Corolla cracked, funnel-shaped, Liepian short, wide valgus, Jinse or purple, has a special aroma.
[ترجمه گوگل]کرولا ترک خورده، قیفی شکل، کوتاه لیپی، والگوس پهن، جینسه یا بنفش، عطر خاصی دارد
[ترجمه ترگمان]Corolla ترک، قیف مانند، Liepian، valgus کوتاه، valgus یا ارغوانی، عطر ویژه ای دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. FIGURE A valgus deformity of the distal tibia (A) with a tension failure necessitating a medial implant with screw fixation into the distal fragment (B).
[ترجمه گوگل]شکل یک تغییر شکل والگوس در دیستال تیبیا (A) با شکست کششی که نیاز به ایمپلنت داخلی با تثبیت پیچ در قطعه دیستال (B) دارد
[ترجمه ترگمان]شکل الف شکل valgus در درشت نی دور (A)با یک شکست تنشی که یک ایمپلنت داخلی را با پیچ پیچی به بخش دور (B)ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To analyze the causes of secondary talipes valgus of congenital clubfoot post- operation in children and describe the prophylactic measures.
[ترجمه گوگل]هدف: تجزیه و تحلیل علل تالیپس والگوس ثانویه پای پرانتزی مادرزادی پس از عمل در کودکان و تشریح اقدامات پیشگیرانه
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل علل talipes ثانویه clubfoot مادرزادی در کودکان و توصیف مقیاس های prophylactic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective: To evaluate operation methods selection for hallux valgus.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی انتخاب روش های عمل برای هالوکس والگوس
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی روش های عملیاتی برای hallux valgus
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Result:There was significant difference between hallux valgus foot and normal foot of the latency and amplitude of posterior tibial muscle and peroneus longus muscle.
[ترجمه گوگل]يافته ها: بين پاي هالوکس والگوس و پاي طبيعي نهفتگي و دامنه عضله تيبيال خلفي و عضله پرونئوس لونگوس تفاوت معني داري وجود داشت
[ترجمه ترگمان]نتیجه: تفاوت قابل توجهی بین پای پیاده hallux و پای نرمال کمون و دامنه ماهیچه tibial پشتی و ماهیچه peroneus وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective:To discuss anatomic points of hallux valgus (HV) deformity treated with extensor hallucis longus tendon shifting.
[ترجمه گوگل]هدف: بحث درباره نقاط آناتومیک تغییر شکل هالوکس والگوس (HV) که با تغییر تاندون اکستانسور هالوسیس لانگوس درمان می‌شود
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بحث در مورد ویژگی های کالبدی of hallux (SRK \/ HV)با تغییر tendon extensor hallucis longus مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. High-heeled shoes also triggered widespread hallux valgus, so that the big toe joint swelling and inflammation of the Department.
[ترجمه گوگل]کفش های پاشنه بلند نیز باعث ایجاد هالوکس والگوس گسترده می شود، به طوری که مفصل انگشت شست پا تورم و التهاب بخش را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]کفش های پاشنه بلند هم به دلیل ورم مفاصل و التهاب و التهاب این بخش، منجر به رشد گسترده تری valgus شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the forefoot, look for nail changes and skin rashes. Look for the alignment of the toes, and any evidence of hallux valgus of the big toe.
[ترجمه گوگل]در قسمت جلویی پا، به دنبال تغییرات ناخن و بثورات پوستی باشید به دنبال همسویی انگشتان پا و هرگونه شواهدی از هالوکس والگوس انگشت شست پا باشید
[ترجمه ترگمان]در the، به دنبال تغییر میخ و خارش پوست باشید به دنبال هم ترازی انگشتان پا و هر گونه مدرکی دال بر hallux انگشت پای بزرگ بگردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The higher graft forces with some double-bundle graft-tensioning protocols reduced the coupled rotations and displacements from an applied valgus moment to less than the intact levels.
[ترجمه گوگل]نیروهای پیوند بالاتر با برخی از پروتکل‌های کشش پیوند دو دسته، چرخش‌ها و جابجایی‌های جفت شده را از یک لحظه والگوس اعمال شده به کمتر از سطوح دست نخورده کاهش داد
[ترجمه ترگمان]نیروهای graft بالاتر با تعدادی از پروتکل های double - bundle، چرخش های جفت شده و جابجایی را از یک لحظه valgus اعمال شده به کم تر از سطوح دست نخورده کاهش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This study investigated the results of nonunion of proximal femoral fractures treated with a subtrochanteric valgus osteotomy.
[ترجمه گوگل]این مطالعه به بررسی نتایج عدم اتصال شکستگی های پروگزیمال فمور تحت درمان با استئوتومی ساب تروکانتریک والگوس پرداخت
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نتایج of شکستگی استخوان رانی proximal که با a valgus osteotomy مورد بررسی قرار گرفتند را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• characterized by an abnormal turning outward of a bone from the middle of the body (especially a knee or foot)

پیشنهاد کاربران

در اناتومی زانو - زانو ضربدری
در اناتومی بدن انحراف یک عضو مثلا شست پا ب داخل ب طوری ک همه انگشتای پا یک جا جمع میشوند.
انحراف به خارج
در بدن: انحراف به سمت خارج بدن
نیروهای والگوسی: نیروهای دورکننده

بپرس