visa

/ˈviːzə//ˈviːzə/

معنی: ویزا، روادید، روادید گذرنامه، ویزا دادن
معانی دیگر: ویزا زدن (به گذرنامه)، روادید دادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: permission granted by an appropriate national official, and so indicated on a passport, that its bearer may travel within that nation.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: visas, visaing, visaed
• : تعریف: to grant a visa to (someone), or to add a visa to (a passport or the like).

جمله های نمونه

1. exit visa
ویزای خروج

2. her visa was extended
ویزای او تمدید شد.

3. only consular officers are authorized to visa passports
فقط صاحب منصبان کنسولگری اختیار زدن ویزا به گذرنامه ها را دارند.

4. she requested an extension of her visa
درخواست کرد که ویزای او را تمدید کنند.

5. Be careful not to overstay your visa.
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که ویزای خود را بیش از حد باقی نگذارید
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید که ویزای خود را خاموش نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Please debit my Mastercard / Visa / American Express card .
[ترجمه گوگل]لطفا کارت مسترکارت / ویزا / امریکن اکسپرس من را بدهکار کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا کارت اعتباری ویزای Mastercard \/ ویزای آمریکا \/ آمریکا را به اشتراک بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Money is not everything. There's Mastercard Visa.
[ترجمه گوگل]پول همه چیز نیست Mastercard Visa هست
[ترجمه ترگمان]پول همه چیز نیست ویزای Mastercard وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I obtained a visa after hours of waiting at the embassy.
[ترجمه گوگل]بعد از ساعت ها انتظار در سفارت ویزا گرفتم
[ترجمه ترگمان]من پس از ساعت ها انتظار در سفارت ویزا گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Have you the requisite visa to enter Canada?
[ترجمه گوگل]آیا ویزای لازم برای ورود به کانادا را دارید؟
[ترجمه ترگمان]آیا ویزای مورد نیاز برای ورود به کانادا را دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What's the procedure for applying for a visa?
[ترجمه گوگل]مراحل درخواست ویزا چگونه است؟
[ترجمه ترگمان]درخواست ویزا برای ویزا چگونه است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I am applying for a visa.
[ترجمه گوگل]من برای ویزا اقدام می کنم
[ترجمه ترگمان]درخواست ویزا می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Do South Africans need a visa to go to France?
[ترجمه گوگل]آیا آفریقای جنوبی برای رفتن به فرانسه به ویزا نیاز دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا آفریقای جنوبی ها به ویزا نیاز دارند تا به فرانسه بروند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If you want a visa, you will have to go through the proper channels.
[ترجمه گوگل]اگر ویزا می خواهید، باید از طریق کانال های مناسب بروید
[ترجمه ترگمان]اگر ویزا می خواهید، باید از کانال های مناسب عبور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The government repatriated him because he had no visa.
[ترجمه گوگل]دولت او را به دلیل نداشتن ویزا به کشور بازگرداند
[ترجمه ترگمان]دولت به وطن او بازگشت چون هیچ ویزا نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He's applied for an extension of his visa.
[ترجمه گوگل]او برای تمدید ویزای خود اقدام کرده است
[ترجمه ترگمان]او درخواست تمدید ویزای خود را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Do you need a visa for the USA?
[ترجمه گوگل]آیا به ویزا برای آمریکا نیاز دارید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما به ویزا برای آمریکا نیاز دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ویزا (اسم)
visa

روادید (اسم)
visa

روادید گذرنامه (اسم)
visa

ویزا دادن (فعل)
visa

تخصصی

[نساجی] ویزا( نام تجاری پارچه ای از مخلوط 55% داکرون و 45% پشم فاستونی)

انگلیسی به انگلیسی

• permit for entering into a country
issue a visa, authorize entry into a country or passage across a border
a visa is an official document, or a stamp put in your passport, which allows you to enter or leave a particular country.

پیشنهاد کاربران

بپرس