uxorious

/ˌʌkˈsɔːrɪəs//ˌʌkˈsɔːrɪəs/

معنی: زن پرست، عیال پرست، بنده و مطیع عیال خود
معانی دیگر: مطیع و شیفته ی زن خود

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: uxoriously (adv.), uxoriousness (n.)
• : تعریف: excessively or foolishly devoted to one's wife, and often thereby submissive to her.

- Because he always left the bar early and went home to help make dinner, his friends thought him uxorious.
[ترجمه گوگل] از آنجا که او همیشه بار را زودتر ترک می کرد و برای کمک به تهیه شام ​​به خانه می رفت، دوستانش او را بدجنس می دانستند
[ترجمه ترگمان] چون همیشه صبح زود بار را ترک می کرد و به خانه می آمد تا شام درست کند، دوستانش فکر می کردند him
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. There are those who regard him as the uxorious spouse of a beautiful wife .
[ترجمه گوگل]کسانی هستند که او را همسر بدجنس یک همسر زیبا می دانند
[ترجمه ترگمان]کسانی هستند که او را به عنوان همسر uxorious همسر زیبایی می شناسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Uxorious people can not smoke, can not drink, not pleasure, a day early to go home from work after the report.
[ترجمه گوگل]افراد مبهوت نمی توانند سیگار بکشند، نمی توانند بنوشند، لذت نبرند، یک روز زودتر از محل کار به خانه بروند پس از گزارش
[ترجمه ترگمان]مردم Uxorious نمی توانند سیگار بکشند، نه لذت ببرند، نه لذت، یک روز زودتر از این که گزارش را شروع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His sentiments are, he is aware, complacent, even uxorious. Nevertheless he does not cease to hold to them.
[ترجمه گوگل]احساسات او آگاه است، از خود راضی و حتی ناپسند است با این وجود او از پایبندی به آنها دست نمی کشد
[ترجمه ترگمان]احساسات او این است که او می داند، ازخودراضی، ازخودراضی، حتی عیال با این حال، دست از خواندن آن ها بر نمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The uxorious Rupert reacted to the Journalstory with fury, calling the paper to complain.
[ترجمه گوگل]روپرت خشمگین با خشم به ژورنال استوری واکنش نشان داد و از روزنامه خواست تا شکایت کند
[ترجمه ترگمان]The، روپرت طوری رفتار کرد که با عصبانیت کاغذ را گرفت و شروع به شکایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Walter had strong feelings about courtesy and fairness and amity, and he was borderline uxorious as a husband, but he was apparently willing neither to support his wife nor to curb her.
[ترجمه گوگل]والتر احساسات شدیدی نسبت به ادب و انصاف و رفاقت داشت، و به عنوان یک شوهر در حد مرزی بدجنس بود، اما ظاهراً نه حاضر بود از همسرش حمایت کند و نه او را مهار کند
[ترجمه ترگمان]والتر احساس خوبی نسبت به ادب و مهربانی داشت، و او هم به عنوان یک شوهر borderline بود، اما ظاهرا مایل بود که نه از همسرش حمایت کند و نه او را مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زن پرست (صفت)
uxorious

عیال پرست (صفت)
uxorious

بنده و مطیع عیال خود (صفت)
uxorious

انگلیسی به انگلیسی

• excessively affectionate to one's wife, overly pampering one's wife

پیشنهاد کاربران

بپرس