utensils


معنی: اثاثه

جمله های نمونه

1. cooking utensils
وسائل پخت و پز

2. eating utensils
ظروف غذاخوری

3. farming utensils
ابزار کشاورزی

مترادف ها

اثاثه (اسم)
service, furniture, utensils, implements

انگلیسی به انگلیسی

• tools used in the kitchen (such as forks, spoons, knives, ladles etc.)

پیشنهاد کاربران

قاشق، چنگال ، چاقو سه تا با هم
لوازم
لوازم مطبخ
ظروف آشپزخانه

بپرس