usability


معنی: قابلیت استفاده، بکار خوری
معانی دیگر: قابلیت استفاده، بکارخوری

جمله های نمونه

1. Research about the usability of architectural renderings supports this notion.
[ترجمه گوگل]تحقیقات در مورد قابلیت استفاده از رندرهای معماری این مفهوم را پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]تحقیق در مورد قابلیت استفاده از برنامه های معماری از این مفهوم پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mainly carries on the design from the usability for the goal, the goal is designs the financial bill management system management system which suits the small and medium-sized enterprise to use.
[ترجمه گوگل]عمدتاً طراحی را از قابلیت استفاده برای هدف انجام می دهد، هدف طراحی سیستم مدیریت سیستم مدیریت صورتحساب مالی است که برای استفاده شرکت های کوچک و متوسط ​​مناسب است
[ترجمه ترگمان]هدف، طراحی سیستم مدیریت سیستم مدیریت صورتحساب مالی است که برای استفاده از یک شرکت کوچک و متوسط مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He envisions that we will soon have tools based on state and transition. They will help us transition from "ideation" to "usability".
[ترجمه گوگل]او پیش بینی می کند که ما به زودی ابزارهای مبتنی بر دولت و گذار خواهیم داشت آنها به ما کمک می کنند تا از "ایده سازی" به "قابلیت استفاده" گذر کنیم
[ترجمه ترگمان]او پیش بینی می کند که ما به زودی ابزارهایی بر پایه وضعیت و گذار خواهیم داشت آن ها به ما در گذار از \"قابلیت استفاده\" به \"قابلیت استفاده\" کمک خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The electrode has not only good usability but also low diffusible hydrogen, and the weld metal has matched strength and toughness.
[ترجمه گوگل]الکترود نه تنها قابلیت استفاده خوبی دارد، بلکه هیدروژن قابل انتشار کم نیز دارد و فلز جوش دارای استحکام و چقرمگی مشابهی است
[ترجمه ترگمان]الکترود نه تنها قابلیت استفاده خوبی دارد بلکه دارای هیدروژن نیز کم است و فلز جوش با مقاومت و سختی قابل مقایسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. User research must occur before ideation, usability testing following it.
[ترجمه گوگل]تحقیقات کاربر باید قبل از ایده پردازی، آزمایش قابلیت استفاده به دنبال آن انجام شود
[ترجمه ترگمان]تحقیقات کاربر باید قبل از ideation، تست قابلیت استفاده بعد از آن رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Anders Hejlsberg: Most of it was actually usability studies of IDE features.
[ترجمه گوگل]اندرس هیلسبرگ: بیشتر آن در واقع مطالعات قابلیت استفاده از ویژگی های IDE بود
[ترجمه ترگمان]آندرس Hejlsberg: اکثر آن ها در واقع مطالعات مربوط به قابلیت استفاده از features هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Usability and design: Is the typeface easy to read?
[ترجمه گوگل]قابلیت استفاده و طراحی: آیا حروف تایپ به راحتی قابل خواندن است؟
[ترجمه ترگمان]قابلیت استفاده و طراحی: کتاب خواندن آسان است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Here the guidance and the usability are the most basic functions.
[ترجمه گوگل]در اینجا راهنمایی و قابلیت استفاده، اساسی ترین عملکردها هستند
[ترجمه ترگمان]در اینجا راهنما و قابلیت استفاده، ابتدایی ترین توابع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Validation of usability and creativeness of the model using numeric simulate technology.
[ترجمه گوگل]اعتبار سنجی قابلیت استفاده و خلاقیت مدل با استفاده از فناوری شبیه سازی عددی
[ترجمه ترگمان]اعتبار قابلیت استفاده و قدرت خلاقه مدل با استفاده از فن آوری شبیه سازی عددی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their usability judgment on search engines is better than that on OPAC and databases.
[ترجمه گوگل]قضاوت قابلیت استفاده آنها در موتورهای جستجو بهتر از OPAC و پایگاه های داده است
[ترجمه ترگمان]تشخیص قابلیت استفاده آن ها در موتورهای جستجو بهتر از that و پایگاه های اطلاعاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Better usability thanks to the new warning and message system.
[ترجمه گوگل]قابلیت استفاده بهتر به لطف سیستم هشدار و پیام جدید
[ترجمه ترگمان]قابلیت استفاده بهتر به لطف سیستم هشدار و هشدار جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Process evaluation included time of completion, understanding content, usability of technology, and satisfaction with the system.
[ترجمه گوگل]ارزیابی فرآیند شامل زمان تکمیل، درک محتوا، قابلیت استفاده از فناوری و رضایت از سیستم بود
[ترجمه ترگمان]ارزیابی فرآیند شامل زمان تکمیل، درک محتوا، قابلیت استفاده از فن آوری و رضایت از سیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Moreover, function or usability must be effectively carried out.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، عملکرد یا قابلیت استفاده باید به طور موثر انجام شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، عملکرد یا قابلیت استفاده باید به طور موثر انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unmoderated Usability Data is Mostly Reliable: Data from remote usability test takers is rather similar to lab based studies except for task-times which differ more substantially.
[ترجمه گوگل]داده‌های قابلیت استفاده تعدیل‌نشده عمدتاً قابل اعتماد هستند: داده‌های دریافت‌کنندگان آزمون قابلیت استفاده از راه دور تقریباً شبیه به مطالعات مبتنی بر آزمایشگاه است، به جز زمان‌های کار که تفاوت عمده‌تری دارند
[ترجمه ترگمان]قابلیت استفاده قابلیت استفاده بیش از حد قابل اعتماد است: داده های حاصل از تست قابلیت استفاده از راه دور نسبتا شبیه مطالعات مبتنی بر آزمایشگاه به جز زمان های کار است که به طور قابل ملاحظه ای متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The needs for usability evaluation in particular should be judged in the broader context of the relative importance of usability evaluation in relation to other HS activities.
[ترجمه گوگل]نیازهای ارزیابی قابلیت استفاده به ویژه باید در زمینه اهمیت نسبی ارزیابی قابلیت استفاده در رابطه با سایر فعالیت های HS مورد قضاوت قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]نیاز به ارزیابی قابلیت استفاده به طور خاص باید در زمینه گسترده تر اهمیت نسبی ارزیابی قابلیت استفاده در رابطه با دیگر فعالیت های HS قضاوت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابلیت استفاده (اسم)
availability, usability, serviceability

بکار خوری (اسم)
usability, serviceability

تخصصی

[کامپیوتر] قابلیت استفاده
[ریاضیات] قابلیت استفاده

انگلیسی به انگلیسی

• practicability for use, convenience for use, capability of being used

پیشنهاد کاربران

کار ایی
استفاده پذیری
استفاده شوندگی
کاربرد
کاربردی بودن چیزی. کارامدی چیزی.
کاربردپذیری

بپرس