upstream

/ˈəpˈstriːm//ˌʌpˈstriːm/

معنی: بالای رودخانه، مخالف جریان رودخانه، نزدیک به سرچشمه
معانی دیگر: در خلاف جهت رودخانه، بالارود، علیا، خلاف جریان آب، واقع در قسمت علیای رودخانه، بالارود، در قسمت بالای نهر

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: toward or near the origin of a stream or river; against the current.

- It's hard to swim upstream.
[ترجمه گوگل] شنا کردن در بالادست سخت است
[ترجمه ترگمان] شنا کردن به بالای رودخانه سخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: directed or positioned nearer to the origin of a river or stream.

- upstream pollution
[ترجمه گوگل] آلودگی بالادست
[ترجمه ترگمان] آلودگی بالادست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- an upstream dam
[ترجمه گوگل] یک سد بالادست
[ترجمه ترگمان] یک سد بالادست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: at or nearer the beginning of a serial process, such as manufacturing or oil production.

- upstream costs
[ترجمه گوگل] هزینه های بالادستی
[ترجمه ترگمان] هزینه های بالادستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an upstream village
دهکده ای در بالارود

2. salmons run upstream for spawning
ماهی آزاد برای تخم گذاری به بالای رودخانه شنا می کند.

3. the boat went upstream
قایق در خلاف جهت رودخانه حرکت می کرد.

4. swimming downstream is easier than swimming upstream
شنا کردن در مسیر جریان آب ساده تر از شنا کردن در مسیر مخالف است.

5. Learning is like rowing upstream; not to advance is to dropback.
[ترجمه گوگل]یادگیری مانند پارو زدن در بالادست است پیش نرفتن یعنی عقب نشینی
[ترجمه ترگمان]یادگیری مانند پارو زدن رو به بالا است؛ نه صعود کردن به dropback
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The ice blocks up the river, making the upstream water unable to flow.
[ترجمه گوگل]یخ رودخانه را مسدود می کند و باعث می شود آب بالادست نتواند جریان یابد
[ترجمه ترگمان]یخ رودخانه را مسدود می کند و آب رو به بالا را قادر به جریان آب می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sadness into the river upstream, I for who the desperate.
[ترجمه گوگل]غم به رودخانه بالادست، من برای که از جان گذشته
[ترجمه ترگمان]با اندوه به رودخانه که به بالای رودخانه منتهی می شد شدم، به امید اینکه چه کسی این کار را کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A water vole swam vigorously upstream.
[ترجمه گوگل]یک آبریز به شدت در بالادست شنا کرد
[ترجمه ترگمان]آب vole به شدت رو به بالا شنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We swam upstream against the current.
[ترجمه گوگل]بر خلاف جریان بالادست شنا کردیم
[ترجمه ترگمان]به طرف جریان آب شنا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We opened the sluices and the upstream water of the river poured into the lock.
[ترجمه گوگل]دریچه ها را باز کردیم و آب بالادست رودخانه به داخل قفل ریخت
[ترجمه ترگمان]دریچه های رودخانه را باز کردیم و آب بالادست رودخانه به درون قفل سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The falls upstream are full of salmon.
[ترجمه گوگل]آبشارهای بالادست پر از ماهی آزاد است
[ترجمه ترگمان]آبشار رو به بالا پر از ماهی قزل آلا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A barrage would halt the flow upstream and lift the water level.
[ترجمه گوگل]رگبار جریان بالادست را متوقف می‌کند و سطح آب را بالا می‌برد
[ترجمه ترگمان]سیلی جلوی جریان آب را متوقف کرده و سطح آب را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was difficult sailing upstream against a strong ebb.
[ترجمه گوگل]قایقرانی در بالادست در برابر یک جزر و مد قوی دشوار بود
[ترجمه ترگمان]رفتن به بالای رودخانه سخت بود و با جزر و مد تند بالا می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fish instinctively fight their way upstream against the current.
[ترجمه گوگل]ماهی ها به طور غریزی راه خود را در بالادست با جریان می جنگند
[ترجمه ترگمان]ماهی ها به طور غریزی با روش خود در برابر جریان مبارزه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بالای رودخانه (اسم)
headwaters, upstream

مخالف جریان رودخانه (صفت)
upstream

نزدیک به سرچشمه (صفت)
upstream

تخصصی

[خودرو] جریان بالا دستی
[عمران و معماری] بالا دست - سراب - بالا رود - فرازاب
[زمین شناسی] فرادست،بالادست، سراب، بالا رود، فرازاب
[آب و خاک] بالادست

انگلیسی به انگلیسی

• in the higher part of a stream, closer to the source of the stream
toward or in the higher part of a stream; against the current; in a manner which is contrary to the norm
something that is moving upstream is moving along a river towards the source of the river.

پیشنهاد کاربران

[ مهندسی کامپیوتر]
به ریپازیتوری آنلاین که به صورت ریموت در دسترس است upstream می گویند و باقی موارد شامل ریپازیتوری فورک شده و همچنین ریپازیتوری لوکال را downstream می گویند.
● به سمت منشا، سمت مبدا، در جهت خلاف جریان جاری
● مربوط به مراحل اولیه یک روند یا رویداد
در مهندسی برق قدرت: بالادست
upstream grid: شبکه بالادست
upstream ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری )
واژه مصوب: بالادست
تعریف: ناحیه قبل از نقطۀ پیش‏بَر ژن
قائم
upstream= معنی های گوناگونی دارد همانند "بالای جریان رودخانه: نمونه ، . in the neighbouring area more upstream on the Lena
در صنایع به معنی : "بالا دستی" بکار برده میشود . در صنعت نفت به معنی پروسه ی تولید و کشف کردن وکاوش را می گویند:
Upstream petroleum industry
upstream vessels رگ های بالا دستی
در صنعت به معنی قسمت بعدی
مثال: calendar time increase due to upstream transportation
معنی: افزایش زمان به دلیل حمل و نقل ( مواد ) به قسمت بعدی
اصلی، منبع، سرچشمه، آغاز، بنیادین
بالا دست
جریان بالا. ولتاژ بالا
بالادستی
بالادستی
نگرش رو به عقب
رو به قبل تر
تعیین تکلیف در ابتدای امر
فعالیتهایی که ابتدای زنجیره ارزش ذیربط قرار دارند.
در نفت و گاز: فعالیتهای مرتبط با اکتشاف و تولید مثل لرزه نگاری، حفاری و بهره برداری
در مقابل Downstream
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس