upstate

/ˈəpˈsteɪt//ˈəpˈsteɪt/

معنی: شمال ایالت نیویورک، وابسته به بخش شمالی ایالت
معانی دیگر: بخش شمالی ایالت (به ویژه بخش شمالی ایالت نیویورک)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the part of a state that is north or inland of the major city or port.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or from the part of a state that is north or inland of the major city or port.

جمله های نمونه

1. They retired and went to live upstate.
[ترجمه گوگل]آنها بازنشسته شدند و برای زندگی در شمال ایالت رفتند
[ترجمه ترگمان]اونا بازنشسته شدن و رفتن به شمال ایالت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We're going upstate for our vacation.
[ترجمه گوگل]ما برای تعطیلات خود به مناطق بالا می رویم
[ترجمه ترگمان]داریم میریم شمال نیویورک برای تعطیلات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We drove upstate in search of snow.
[ترجمه گوگل]ما در جستجوی برف به سمت شمال رانندگی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما به شمال شهر رفتیم و به دنبال برف رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These buses will carry families upstate to visit relatives in prison.
[ترجمه گوگل]این اتوبوس‌ها خانواده‌ها را برای ملاقات با بستگان در زندان حمل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این اتوبوس ها برای بازدید از خویشاوندان در زندان، خانواده های شمال را باخود حمل خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But the anguished upstate New York social worker now finds himself waging a spirited campaign to keep his sibling from death row.
[ترجمه گوگل]اما مددکار اجتماعی مضطرب در شمال ایالت نیویورک اکنون خود را در حال راه اندازی یک کمپین پرشور برای حفظ خواهر و برادرش از محکومیت اعدام می بیند
[ترجمه ترگمان]اما یک کارگر اجتماعی مضطرب ایالت نیویورک در حال حاضر خود را به راه انداخته اند تا خواهر خود را از ردیف مرگ دور نگاه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her home was on an upstate New York farm.
[ترجمه گوگل]خانه او در مزرعه ای در شمال نیویورک بود
[ترجمه ترگمان]خونه ش تو یه مزرعه شمال نیویورک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was in upstate New York.
[ترجمه گوگل]در شمال ایالت نیویورک بود
[ترجمه ترگمان]تو شمال نیویورک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I was raised in upstate New York in a little town called Rome.
[ترجمه گوگل]من در شمال ایالت نیویورک در شهر کوچکی به نام رم بزرگ شدم
[ترجمه ترگمان]من در شمال نیویورک در یک شهر کوچک به نام رم بزرگ شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After they trace her background in upstate New York, they bring her to trial for the deaths of her two sons.
[ترجمه گوگل]پس از ردیابی پیشینه او در شمال ایالت نیویورک، او را به دلیل مرگ دو پسرش به دادگاه می کشانند
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه سوابق او را در شمال نیویورک پیدا کردند، او را برای مرگ دو پسر آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He lives in a big house in upstate New York.
[ترجمه گوگل]او در یک خانه بزرگ در شمال نیویورک زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]اون تو یه خونه بزرگ تو شمال نیویورک زندگی میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Despite the snow, all the major highways in upstate New York were still passable.
[ترجمه گوگل]با وجود بارش برف، تمام بزرگراه های اصلی در شمال ایالت نیویورک همچنان قابل تردد بودند
[ترجمه ترگمان]با وجود برف، تمام بزرگراه های اصلی در شمال نیویورک هنوز قابل عبور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Domestic foie gras production was started in upstate New York, where the industry is still flourishing.
[ترجمه گوگل]تولید داخلی فوی گراس در شمال ایالت نیویورک آغاز شد، جایی که صنعت هنوز در حال شکوفایی است
[ترجمه ترگمان]تولید gras خانگی در شمال نیویورک آغاز شد، جایی که هنوز صنعت در حال شکوفایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ryan : Yes. I've got an offer in upstate New York.
[ترجمه گوگل]رایان: بله من یک پیشنهاد در شمال نیویورک دارم
[ترجمه ترگمان]بله من یه پیشنهاد تو شمال نیویورک دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In upstate New York, female frogs hae as much testosterone in their bodies as males.
[ترجمه گوگل]در شمال ایالت نیویورک، قورباغه های ماده به اندازه نرها تستوسترون در بدن خود دارند
[ترجمه ترگمان]در شمال نیویورک، ماده قورباغه، hae که در بدنشان به عنوان نرها هورمون تستوسترون می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شمال ایالت نیویورک (اسم)
upstate

وابسته به بخش شمالی ایالت (صفت)
upstate

انگلیسی به انگلیسی

• northern part of a state
of or coming from the northern part of a state

پیشنهاد کاربران

شمال، به طرف شمال، در شمال، شمال
مثال:
upstate New York: شمالِ ایالتِ نیویورک

بپرس