unsolvable

/ənˈsɑːlvəbəl//ənˈsɑːlvəbəl/

معنی: لاینحل
معانی دیگر: لاینحل

جمله های نمونه

1. Conflicts long thought to be unsolvable are moving toward resolution.
[ترجمه گوگل]درگیری هایی که مدت ها تصور می شد غیرقابل حل هستند به سمت حل شدن پیش می روند
[ترجمه ترگمان]تضادها اغلب تصور می کنند که unsolvable در حال حرکت به سمت حل و فصل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is no unsolvable problem if we take it wise 1 y and courageously.
[ترجمه گوگل]اگر آن را عاقلانه و شجاعانه در نظر بگیریم، مشکلی حل نشدنی نیست
[ترجمه ترگمان]اگر ما آن را ۱ y و شجاعانه بگذاریم هیچ مشکلی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Here the subject constitutes an unsolvable challenge to the blind world that surrounds him.
[ترجمه گوگل]در اینجا موضوع چالشی غیرقابل حل برای دنیای کوری است که او را احاطه کرده است
[ترجمه ترگمان]در اینجا موضوع یک چالش بزرگ برای دنیای کور است که او را احاطه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is no unsolvable problem if we take it wisely and courageously.
[ترجمه گوگل]اگر آن را عاقلانه و شجاعانه در نظر بگیریم، مشکلی حل نشدنی نیست
[ترجمه ترگمان]این مشکل غیرقابل حل نیست اگر ما این رو عاقلانه و شجاعانه قبول کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is no unsolvable problem if we face it wisely and courageously.
[ترجمه گوگل]اگر عاقلانه و شجاعانه با آن روبرو شویم، این مشکل حل نشدنی نیست
[ترجمه ترگمان]این مشکل غیرقابل حل نیست اگه ما عاقلانه و با شجاعت روبرو بشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Public finance had long presented problems unsolvable or at least unsolved.
[ترجمه گوگل]مالیه عمومی برای مدت طولانی مشکلاتی را ارائه کرده بود که قابل حل یا حداقل حل نشده بودند
[ترجمه ترگمان]تامین مالی دولتی مشکلات زیادی در این زمینه یا حداقل حل نشده داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I don't know. I think this is an unsolvable problem.
[ترجمه گوگل]من نمی دانم به نظر من این یک مشکل غیرقابل حل است
[ترجمه ترگمان]- نمی دونم فکر کنم این یه مشکل غیرقابل حل باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This problem is unsolvable, no matter how powerful the machine used is.
[ترجمه گوگل]این مشکل بدون توجه به قدرت دستگاه مورد استفاده قابل حل نیست
[ترجمه ترگمان]این مشکل unsolvable است، مهم نیست ماشین مورد استفاده چقدر قدرتمند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. None of Russia's problems is unsolvable, but all require strategy and transparency rather than overconfident rhetoric.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از مشکلات روسیه غیرقابل حل نیست، اما همه آنها نیازمند استراتژی و شفافیت هستند تا لفاظی بیش از حد اعتماد به نفس
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از مشکلات روسیه unsolvable نیست، بلکه همه نیازمند استراتژی و شفافیت هستند به جای لفاظی و لفاظی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An unsolvable problem of the past might not seem like fertile ground for debate.
[ترجمه گوگل]یک مشکل لاینحل در گذشته ممکن است زمینه مناسبی برای بحث به نظر نرسد
[ترجمه ترگمان]یک مشکل بزرگ در گذشته ممکن است برای بحث به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So, what looked like an unsolvable problem was actually a challenge that called for creative solution.
[ترجمه گوگل]بنابراین، چیزی که به نظر یک مشکل غیرقابل حل به نظر می رسید، در واقع چالشی بود که نیاز به راه حل خلاقانه داشت
[ترجمه ترگمان]بنابراین، چیزی که شبیه به یک مشکل unsolvable بود در واقع چالشی بود که به دنبال راه حل خلاقانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Your key planet Saturn is compromised by a quincunx from Neptune now putting you in an unsolvable existential dilemma.
[ترجمه گوگل]سیاره کلیدی شما، زحل، توسط یک کونکونکس از نپتون به خطر افتاده است و اکنون شما را در یک دوراهی وجودی غیرقابل حل قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]سیاره کلیدی شما زحل توسط یک quincunx از نپتون به خطر می افتد و در حال حاضر شما را به یک معضل وجودی unsolvable تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sedimentary bauxite bonanza was formed in stable sedimentary environment with unsolvable medium of sediments under condition.
[ترجمه گوگل]بوکسیت بوکسیت رسوبی در محیط رسوبی پایدار با محیط غیر قابل حل از رسوبات تحت شرایط تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]Sedimentary بوکسیت در محیط رسوبی پایدار با محیط رسوبات unsolvable تحت شرایط تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unlike the other threats Nielsen names, he doesn't offer a solution, so he leaves us with his "us versus them" unsolvable problem, which is unacceptable.
[ترجمه گوگل]برخلاف تهدیدهای دیگری که نیلسن نام می‌برد، او راه‌حلی ارائه نمی‌دهد، بنابراین او مشکل لاینحل «ما در برابر آنها» را به ما واگذار می‌کند که غیرقابل قبول است
[ترجمه ترگمان]برخلاف سایر تهدیدهای نیلسن، او یک راه حل ارایه نمی دهد، بنابراین او ما را با \"ما درمقابل آن ها\" در مقابل \"مساله unsolvable\" که غیرقابل قبول است، ترک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لاینحل (صفت)
insoluble, unsolvable

تخصصی

[ریاضیات] غیر قابل حل، حل نشدنی

انگلیسی به انگلیسی

• impossible to solve, undecipherable, not able to be worked out

پیشنهاد کاربران

لا ینحل. غیر قابل حل
مثال:
This is no unsolvable problem if we take it wisely and courageously.
این یک مشکل لاینحل نیست اگر ما آن را عاقلانه و شجاعانه قبول کنیم.
غیر قابل حل

بپرس