unsolicited

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of solicited.

جمله های نمونه

1. The record company receives dozens of unsolicited demo tapes each week.
[ترجمه گوگل]این شرکت ضبط ده ها نوار نمایشی ناخواسته هر هفته دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت در هر هفته ده ها نسخه آزمایشی ناخواسته را دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our unsolicited advice: Cut off the dreads, peel off the bumper sticker, and just stop listening to reggae entirely.
[ترجمه گوگل]توصیه ناخواسته ما: ترس ها را قطع کنید، برچسب ضربه گیر را بردارید و فقط به طور کامل به موسیقی رگی گوش نکنید
[ترجمه ترگمان]این توصیه ناخواسته ما: بس کنید، the را قطع کنید، peel را از روی سپر سپر جدا کنید و فقط به حرفه ای رگی گوش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It also provides that after six months, unsolicited goods are deemed to be an unconditional gift to the recipient.
[ترجمه گوگل]همچنین مقرر می‌دارد که پس از شش ماه، کالاهای ناخواسته هدیه بدون قید و شرط به گیرنده تلقی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]همچنین این امر نشان می دهد که بعد از شش ماه، کالاهای ناخواسته یک هدیه بدون قید و شرط برای گیرنده تلقی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He sent it unsolicited to team executives and baseball writers, and even managed to sell a few subscriptions.
[ترجمه گوگل]او آن را ناخواسته برای مدیران تیم و نویسندگان بیسبال فرستاد و حتی توانست چند اشتراک را بفروشد
[ترجمه ترگمان]او آن را ناخواسته به مدیران اجرایی و نویسندگان بیسبال فرستاد و حتی موفق به فروش چند نفر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most unsolicited scripts and script proposals get summarily returned to sender.
[ترجمه گوگل]بیشتر اسکریپت‌های ناخواسته و پیشنهادات فیلمنامه به طور خلاصه به فرستنده بازگردانده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]بیشتر متن ناخواسته و script دست نوشته به طور خلاصه به فرستنده باز می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As long as unsolicited e-mail was not entirely offensive, I usually found it fairly amusing, even the commercial sort.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که ایمیل ناخواسته کاملاً توهین آمیز نبود، معمولاً آن را نسبتاً سرگرم کننده می دیدم، حتی نوع تجاری آن
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که ایمیل به طور کامل توهین آمیز نبود، معمولا آن را نسبتا جالب و حتی جنبه تجاری پیدا می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The number of unsolicited companies approaching the office with offers of help in the past twelve months has been impressive.
[ترجمه گوگل]تعداد شرکت‌های ناخواسته‌ای که در دوازده ماه گذشته با پیشنهاد کمک به دفتر مراجعه کرده‌اند، چشمگیر بوده است
[ترجمه ترگمان]تعداد شرکت های ناخواسته در حال نزدیک شدن به دفتر با پیشنهاد کمک در طی دوازده ماه گذشته تاثیر گذار بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I intend to bestow upon you unsolicited advice, my darling.
[ترجمه گوگل]من قصد دارم به تو نصیحت ناخواسته ای بدهم عزیزم
[ترجمه ترگمان]عزیزم، قصد من این است که به تو یک نصیحت ناخواسته بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This strange, unsolicited statement was to have further ramifications later on.
[ترجمه گوگل]این بیانیه عجیب و ناخواسته قرار بود بعدها پیامدهای بیشتری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این جمله عجیب و ناخواسته بعدا در مورد عواقب بعدی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The third bill treats unsolicited e-mail like unsolicited faxes and subjects the sender to potential criminal sanction.
[ترجمه گوگل]لایحه سوم با ایمیل های ناخواسته مانند فکس های ناخواسته برخورد می کند و فرستنده را در معرض مجازات کیفری احتمالی قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]لایحه سوم ناخواسته ایمیل های ناخواسته مانند faxes ناخواسته را درمان می کند و فرستنده را به حکم مجرم احتمالی تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was well-known for his unsolicited and gratuitous violence.
[ترجمه گوگل]او به خاطر خشونت های ناخواسته و بی دلیل شهرت داشت
[ترجمه ترگمان]او به خاطر خشونت ناخواسته و gratuitous مشهور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For the uninitiated, spam is an unsolicited commercial message, or something you didn't ask for trying to sell you something.
[ترجمه گوگل]برای افراد ناآشنا، هرزنامه یک پیام تجاری ناخواسته یا چیزی است که شما برای فروش چیزی به شما درخواست نکرده اید
[ترجمه ترگمان]برای غیر حرفه ای، اسپم یک پیغام تجاری ناخواسته است و یا چیزی که شما از آن درخواست نکردید چیزی را به شما بفروشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After the unsolicited offer was disclosed May Dow Jones shares rose more than 50 %.
[ترجمه گوگل]پس از افشای پیشنهاد ناخواسته، سهام می داو جونز بیش از 50 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]پس از فاش شدن این پیشنهاد ناخواسته، سهام داو جونز بیش از ۵۰ % افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Typical tactics furthering this goal include delivery of unsolicited pop - up advertisements.
[ترجمه گوگل]تاکتیک‌های معمول برای پیشبرد این هدف شامل ارسال تبلیغات پاپ آپ ناخواسته است
[ترجمه ترگمان]تاکتیک های معمول برای پیشبرد این هدف شامل تحویل تبلیغات ناخواسته پاپ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Volunteering unsolicited opinions on any subject under the sun(sentence dictionary), without regard to their knowledge.
[ترجمه گوگل]داوطلبانه نظرات ناخواسته در مورد هر موضوعی زیر آفتاب (فرهنگ جملات)، بدون توجه به دانش آنها
[ترجمه ترگمان]نظرات ناخواسته در مورد هر موضوعی تحت پوشش (فرهنگ لغت)بدون توجه به دانش آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unrequested, uninvited
something that is unsolicited is given without being asked for, and may not be wanted; a formal word.

پیشنهاد کاربران

نا خواسته
Unsolicited trade requests
درخواست معاملات اکراهی
( یعنی مثلا وقتی مشتری شرکت سرمایه گذاری درخواستی معاملاتی میده که با پروفایل ریسک/ بازدهش تطابق نداره )
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند هر دارایی دیگری برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان برای بقا است.
...
[مشاهده متن کامل]

unsolicited offer
noun [ C ] FINANCE
an offer to buy a company or property that its owners did not ask for
. E. G
They made an unsolicited offer of $3. 3 billion
Cambridge Dictionary@
ناطلبیده
ناخواسته، درخواست نشده

بپرس