unshakeable

جمله های نمونه

1. They have an unshakeable conviction that what they are doing is right.
[ترجمه گوگل]آنها اعتقاد تزلزل ناپذیری دارند که آنچه انجام می دهند درست است
[ترجمه ترگمان]آن ها یک اعتقاد راسخ دارند که آنچه انجام می دهند درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She has an unshakeable belief in the goodness of humanity.
[ترجمه گوگل]او اعتقادی تزلزل ناپذیر به خوبی انسانیت دارد
[ترجمه ترگمان]او اعتقاد راسخی به نیکی انسانیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She had an unshakeable faith in human goodness and natural honesty.
[ترجمه گوگل]او ایمانی تزلزل ناپذیر به خوبی انسانی و صداقت طبیعی داشت
[ترجمه ترگمان]او به مهربانی انسانی و صداقت طبیعی ایمان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was blessed with an unshakeable belief in her own abilities.
[ترجمه گوگل]او با اعتقادی تزلزل ناپذیر به توانایی های خود نعمت داشت
[ترجمه ترگمان]او با اعتقاد راسخی از توانایی های خودش تقدیس شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They both have an unshakeable confidence in the rightness of their own opinions.
[ترجمه گوگل]هر دوی آنها به درستی عقاید خود اعتماد ناپذیری دارند
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها به درستی نظر خود اعتماد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She'd paid bitterly and dearly for her unshakeable loyalty.
[ترجمه گوگل]او برای وفاداری تزلزل ناپذیر خود هزینه های تلخ و گرانی پرداخت کرده بود
[ترجمه ترگمان]او به خاطر وفاداری unshakeable به تلخی و گران بهای او پرداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That can only happen properly if the fundamental, unshakeable understanding of Engineering is soundly built.
[ترجمه گوگل]این تنها در صورتی می تواند به درستی اتفاق بیفتد که درک اساسی و تزلزل ناپذیر مهندسی به درستی ساخته شود
[ترجمه ترگمان]این امر تنها در صورتی می تواند به خوبی تحقق یابد اگر درک پایه ای و اساسی مهندسی سازه به خوبی ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This was a principle based on unshakeable authority.
[ترجمه گوگل]این یک اصل مبتنی بر اقتدار تزلزل ناپذیر بود
[ترجمه ترگمان]این یک اصل بر پایه قدرت unshakeable بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For the Hindu mind, unshakeable in its belief in the transmigration of souls, the ailing body is beside the point.
[ترجمه گوگل]برای ذهن هندو، که در اعتقادش به انتقال ارواح تزلزل ناپذیر است، بدن بیمار در کنار نقطه اصلی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]برای ذهن هندو، unshakeable در اعتقاد خود به the روح، بدن بیمار در کنار آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The crucial factor in their relationship was their unshakeable faith in each other.
[ترجمه گوگل]عامل تعیین کننده در رابطه آنها ایمان تزلزل ناپذیر آنها به یکدیگر بود
[ترجمه ترگمان]عامل حیاتی در روابط آن ها اعتماد به نفس آن ها نسبت به هم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Deep, profound, moving, unshakeable, upending . . . but simple.
[ترجمه گوگل]عمیق، عمیق، متحرک، تزلزل ناپذیر، متحرک اما ساده
[ترجمه ترگمان]عمیق، عمیق، متحرک، unshakeable … اما ساده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. William has acquired an unshakeable belief in himself.
[ترجمه گوگل]ویلیام به خودش اعتقادی تزلزل ناپذیر پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]ویلیام به خودش اعتقاد راسخ دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The pope has made a openly declared and unshakeable anti-Semite a legitimate bishop," Politi added.
[ترجمه گوگل]پولیتی افزود: پاپ یک یهودی ستیز آشکار و تزلزل ناپذیر را اسقف مشروع معرفی کرده است
[ترجمه ترگمان]پاپ اظهار داشت: \" پاپ علنا اعلام کرده است که یک اسقف مشروع است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was his unshakeable resolution to finish the work.
[ترجمه گوگل]این تصمیم تزلزل ناپذیر او بود که کار را تمام کند
[ترجمه ترگمان]تصمیم نهایی او بود که کار را تمام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cannot be shaken; cannot be agitated; cannot be caused to sway

پیشنهاد کاربران

بپرس