unrivaled

/ənˈraɪvəld//ənˈraɪvəld/

معنی: عالی، بی نظیر، بی همتا، بی رقیب، بی تا
معانی دیگر: بی رقیب، بی نظیر، بی همتا، بیتا، عالی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: not equaled; having no rival, peer, or competition; incomparable.
مشابه: incomparable, matchless, nonpareil, record, unapproachable

جمله های نمونه

1. The grassland scenery of Tibet is unrivaled.
[ترجمه گوگل]مناظر چمنزار تبت بی رقیب است
[ترجمه ترگمان]The منظره ای از منطقه تبت بی نظیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is unrivaled in bravery.
[ترجمه گوگل]او در شجاعت بی رقیب است
[ترجمه ترگمان]او در شجاعت بی نظیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He exhibited unrivaled patience in efforts to interview heads of state and top ministers.
[ترجمه گوگل]او در تلاش برای مصاحبه با سران کشورها و وزرای ارشد، صبر بی نظیری از خود نشان داد
[ترجمه ترگمان]او در تلاش برای مصاحبه با سران کشورها و وزرای برتر صبر و شکیبایی بینظیر خود را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As the unrivaled global superpower, America exports its culture on an unprecedented scale.
[ترجمه گوگل]آمریکا به عنوان ابرقدرت جهانی بی‌رقیب، فرهنگ خود را در مقیاسی بی‌سابقه صادر می‌کند
[ترجمه ترگمان]آمریکا به عنوان یک ابرقدرت جهانی، فرهنگ خود را در مقیاسی بی سابقه به صادرات می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Kit is a good group of unrivaled international study, diligently explore, innovate, never satisfied companies.
[ترجمه گوگل]کیت یک گروه خوب از مطالعات بین‌المللی بی‌رقیب است، شرکت‌هایی که با پشتکار کاوش می‌کنند، نوآوری می‌کنند و هرگز راضی نمی‌شوند
[ترجمه ترگمان]کیت یک گروه خوب از مطالعات بین المللی بی نظیر، با پشت کار، نوآوری، و هرگز شرکت های راضی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Black Hills offer unrivaled trails that wind through pristine natural areas, often affording glimpses of bison, deer, bighorn sheep, mountain lions and prairie dogs in the grasslands and forests.
[ترجمه گوگل]بلک هیلز مسیرهای بی‌نظیری را ارائه می‌کند که از میان مناطق طبیعی بکر می‌پیچد، و اغلب نماهایی از گاومیش کوهان دار، گوزن، گوسفند شاخ، شیرهای کوهستانی و سگ‌های دشت‌زار را در علف‌زارها و جنگل‌ها نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]تپه های سیاه از این مناطق طبیعی بکر، که اغلب از گاومیش آبی گاومیش، گوزن، گوسفند، شیر کوهی، شیر کوهی و سگ های prairie در علفزارها و جنگل ها استفاده می کنند، رد و بدل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. EMR 0 is a premium Plan, an unrivaled package of comprehensive practice management services. . . . MTBC.
[ترجمه گوگل]EMR 0 یک طرح برتر، یک بسته بی‌رقیب از خدمات مدیریت تمرین جامع است MTBC
[ترجمه ترگمان]EMR ۰ یک برنامه بیمه ویژه، یک بسته بی نظیر از خدمات مدیریت عملی جامع MTBC است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Firstly, the US implements hegemony policy, uses its unrivaled strength and unilateralist policy to undermine the authority of international law.
[ترجمه گوگل]اولاً، ایالات متحده سیاست هژمونی را اجرا می کند، از قدرت بی رقیب و سیاست یکجانبه گرایانه خود برای تضعیف اقتدار حقوق بین الملل استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، ایالات متحده سیاست برتری را اجرا می کند، از قدرت بی نظیر خود و سیاست unilateralist برای تضعیف قدرت قوانین بین المللی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Woman is unrivaled as a wet nurse.
[ترجمه گوگل]زن به عنوان یک پرستار خیس بی رقیب است
[ترجمه ترگمان]زن به عنوان پرستار خیس، بی نظیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Amazing visuals. the application unrivaled graphics and special effects that immerse players in the kingdom's grounds.
[ترجمه گوگل]تصاویری شگفت انگیز این نرم افزار دارای گرافیک بی نظیر و جلوه های ویژه است که بازیکنان را در محوطه پادشاهی غوطه ور می کند
[ترجمه ترگمان]جلوه های تصویری شگفت انگیز گرافیک بی نظیر و جلوه های ویژه که بازیکنان را در زمین های کشور غرق می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One imagines the cadences, the music and the language are unrivaled when spoken by the authors themselves.
[ترجمه گوگل]آدم تصور می‌کند آهنگ‌ها، موسیقی و زبان وقتی توسط خود نویسندگان صحبت می‌شود، بی‌رقیب هستند
[ترجمه ترگمان]با cadences، موسیقی و زبان، وقتی که خود نویسندگان آن را بیان می کنند، بی نظیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Among the early spring-flowering trees the dogwood, Cornus florida, is regarded by most North Carolinians as unrivaled in beauty.
[ترجمه گوگل]در میان درختانی که در اوایل بهار شکوفا می‌شوند، چوب سگ، کورنوس فلوریدا، توسط اکثر ساکنان کارولینای شمالی از نظر زیبایی بی‌رقیب در نظر گرفته می‌شود
[ترجمه ترگمان]در میان درختان flowering در اوایل بهار، درخت سرخک، فلوریدا، که در نظر اکثر Carolinians شمالی بی نظیر است، از لحاظ زیبایی بی نظیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Your black bamboo, combining Chinese classic painting with an intense sense of the modern, is really unique and unrivaled among contemporary.
[ترجمه گوگل]بامبو سیاه شما، ترکیبی از نقاشی کلاسیک چینی با حس شدید مدرن، واقعاً منحصر به فرد و بی رقیب در میان معاصر است
[ترجمه ترگمان]بامبو سیاه شما، که نقاشی کلاسیک چینی را با حسی شدید از دنیای مدرن ترکیب می کند، واقعا منحصر به فرد است و در میان معاصران، بی نظیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But also when it comes to typesetting mathematical equations of any complexity, LaTeX is still unrivaled.
[ترجمه گوگل]اما همچنین در مورد حروفچینی معادلات ریاضی با هر پیچیدگی، LaTeX هنوز بی رقیب است
[ترجمه ترگمان]اما هنگامی که این مساله به حروف چینی فرمول ریاضی هر گونه پیچیدگی مربوط می شود، LaTeX هنوز بی نظیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عالی (صفت)
superior, super, great, fine, top, high-toned, high, grand, brave, gallant, beautiful, splendid, exquisite, excellent, superb, capital, immense, spiffy, imperial, magnificent, nobby, supreme, outstanding, superlative, swank, elevated, lofty, famous, copacetic, top-hole, remarkable, topping, high-grade, sublime, exalted, first-rate, unrivaled, palmary, ripping, wally, whizbang, whizzbang

بی نظیر (صفت)
unique, inapproachable, unparalleled, unprecedented, inimitable, incomparable, unrivaled, unbeatable, nonpareil, unexampled

بی همتا (صفت)
unique, unparalleled, incomparable, unrivaled, unbeatable, unmatched, matchless, peerless, nonpareil, unexampled

بی رقیب (صفت)
inimitable, incomparable, unrivaled

بی تا (صفت)
unique, unrivaled, unmatched

انگلیسی به انگلیسی

• having no competitor

پیشنهاد کاربران

بپرس