unprovoked

/ˌʌnprəˈvoʊkt//ˌʌnprəˈvəʊkt/

بی جهت، بیداعی، بیخود

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of provoked.

جمله های نمونه

1. Unprovoked displays of aggression cannot be tolerated.
[ترجمه مهدیس] نمایش پرخاشگری بی دلیل را نمی توان تحمل کرد.
|
[ترجمه گوگل]تظاهرات بی دلیل تجاوز را نمی توان تحمل کرد
[ترجمه ترگمان]نمایش Unprovoked پرخاشگری را نمی توان تحمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Eye-witness accounts told of the unprovoked shooting of civilians.
[ترجمه گوگل]گزارش های شاهدان عینی از تیراندازی بی دلیل به غیرنظامیان خبر می دهند
[ترجمه ترگمان]گزارش چشم - شاهدان عینی در مورد تیراندازی غیر مستقیم غیر نظامیان گفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was a totally unprovoked attack on an innocent man.
[ترجمه گوگل]این یک حمله کاملاً بی دلیل به یک مرد بی گناه بود
[ترجمه ترگمان]یه حمله کاملا بی دلیل روی یه مرد بیگناه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her angry outburst was totally unprovoked.
[ترجمه گوگل]طغیان عصبانی او کاملاً بی دلیل بود
[ترجمه ترگمان]خشم شدید او بی دلیل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stephen was stabbed to death in an unprovoked attack nearly five months ago.
[ترجمه گوگل]استفن تقریباً پنج ماه پیش در یک حمله غیرقانونی با چاقو کشته شد
[ترجمه ترگمان]استفن در حدود پنج ماه پیش در یک حمله بی دلیل به ضرب چاقو کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A man died in an apparently unprovoked attack in central Oxford last night.
[ترجمه گوگل]یک مرد شب گذشته در یک حمله به ظاهر غیرقانونی در مرکز آکسفورد جان باخت
[ترجمه ترگمان]مردی در شب گذشته در یک حمله بی دلیل به آکسفورد درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Troops have been accused of unprovoked aggression against innocent civilians.
[ترجمه گوگل]سربازان متهم به تجاوز بی دلیل علیه غیرنظامیان بیگناه شده اند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی به تجاوز بی دلیل علیه شهروندان بیگناه متهم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The unprovoked attack has left the man critically ill in hospital.
[ترجمه گوگل]این حمله غیرقانونی باعث شده است که این مرد به شدت در بیمارستان بستری شود
[ترجمه ترگمان]حمله بی دلیل این مرد را به شدت بیمار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was a totally unprovoked attack and in the end the police were prosecuted for assault.
[ترجمه گوگل]این یک حمله کاملاً بی دلیل بود و در نهایت پلیس به دلیل حمله تحت تعقیب قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این یک حمله غیر حرفه ای بود و در پایان پلیس برای حمله تحت تعقیب قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was, said police, an unprovoked attack.
[ترجمه گوگل]پلیس گفت، این یک حمله غیرقانونی بود
[ترجمه ترگمان]پلیس گفت: بله، حمله بی دلیل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Any Rottweiler that makes an unprovoked attack on a human being should be destroyed.
[ترجمه گوگل]هر روتوایلری که حمله ای بی دلیل به انسان کند باید نابود شود
[ترجمه ترگمان]هر گونه حمله ای که باعث حمله بی دلیل به یک انسان شود باید نابود شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This was a vicious unprovoked attack on an innocent man which could easily have had more tragic consequences.
[ترجمه گوگل]این یک حمله وحشیانه و بی دلیل به یک مرد بی گناه بود که به راحتی می توانست عواقب غم انگیزتری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این حمله بی دلیل و بی جهت به یک مرد بی گناه حمله کرده بود که به آسانی می توانست پیامدهای غم انگیز بیشتری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "Pakistani soldiers opened unprovoked firing on our Umra Wali post at 05 (local time) this morning, " said the spokesman for the paramilitary Indian Border Security Force.
[ترجمه گوگل]سخنگوی نیروهای امنیتی مرزی هند گفت: سربازان پاکستانی ساعت 5 صبح امروز (به وقت محلی) به سمت پست عمره ولی ما تیراندازی کردند
[ترجمه ترگمان]سخنگوی نیروی امنیتی مرزی هند گفت: \" سربازان پاکستانی در ساعت ۵ (وقت محلی)در ساعت ۰۵ (به وقت محلی)به بی دلیل تیراندازی کردند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They said the attack had been unprovoked.
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که این حمله بی دلیل بوده است
[ترجمه ترگمان] اونا گفتن که حمله بی دلیل بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not provoked, not instigated
if you make an unprovoked attack, you attack someone who has not tried to harm you in any way.

پیشنهاد کاربران

occurring without any identifiable cause or justification/ ( esp. of an unpleasant action or remark ) not caused by anything and therefore unfair
بدون دلیل مشخص، بدون توجیه، ناموجه
Russia’s unprovoked aggression
...
[مشاهده متن کامل]

Witnesses said the attack was unprovoked
The Biden administration, like many other world leaders, has supported Ukraine, supplying the war - torn country with billions of dollars in weaponry and condemning Russian President Vladimir Putin over the conflict, which they say was unprovoked

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/unprovoked
غیر قانونی
occurring without any identifiable cause or justification
بی علت
بی دلیل
بی جهت
( اتفاق افتادن رخدادی . . .
بدون دلیل موجه
بدون دلیل و علت مشخص
بدون دلیل و توجیه و استدلال قابل تشخیص
...
[مشاهده متن کامل]

بدون انگیزه ی مشخص
( مثل قتلی یا حمله ای که معلوم نیست انگیزه قاتل یا فرد مهاجم از از انجام این کار چی بوده )

بدون تحریک

بپرس